غزل شمارهٔ ۵۴
بحر در جوش است و رو دارد به ما
گوهر دریا همی بارد به ما
گنج اسما حضرت سلطان عشق
یک به یک مجموع بشمارد به ما
ما امینیم و امانت آن اوست
هر چه او بسپرد بسپارد به ما
کشت ما از خشکسالی ایمنست
رحمتش پیوسته می بارد به ما
باز یارم میل یاری می کند
تخم نیکی نیک می کارد به ما
دارم امیدی که لطفش از کرم
مائی ما هیچ نگذارد به ما
خاطر موری ز ما آزرده نیست
سید ما کی بیازارد به ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بحر در جوش است و رو دارد به ما
گوهر دریا همی بارد به ما
هوش مصنوعی: دریا در حال تلاطم و هیجان است و جلوههای زیبایی به ما میآورد، گویای این است که مواهب و زیباییهای طبیعی در حال بارش و عرضه به ما هستند.
گنج اسما حضرت سلطان عشق
یک به یک مجموع بشمارد به ما
هوش مصنوعی: خزانه نامهای حضرت عشق را یکی یکی شمارش کن و به ما عطا کن.
ما امینیم و امانت آن اوست
هر چه او بسپرد بسپارد به ما
هوش مصنوعی: ما مورد اعتماد هستیم و هر چیزی که به ما سپرده شود، امانتی است از طرف او. هر چه او به ما واگذار کند، باید با دقت نگهداری کنیم.
کشت ما از خشکسالی ایمنست
رحمتش پیوسته می بارد به ما
هوش مصنوعی: محصول ما از بی آبی در امان است، زیرا رحمت او همواره بر ما نازل میشود.
باز یارم میل یاری می کند
تخم نیکی نیک می کارد به ما
هوش مصنوعی: دوست من بار دیگر به یاریام میآید و با این کار، آغازگر کارهای نیک و خوب میان ما میشود.
دارم امیدی که لطفش از کرم
مائی ما هیچ نگذارد به ما
هوش مصنوعی: امید دارم که محبت و بخشش او هرگز از ما دریغ نکند.
خاطر موری ز ما آزرده نیست
سید ما کی بیازارد به ما
هوش مصنوعی: سید ما هرگز دلش با ما آزرده نمیشود، پس چرا ما باید نگرانی داشته باشیم؟