غزل شمارهٔ ۴۰۲
شادمانم زانکه غمخوارم وی است
دلخوشم زیرا که دلدارم وی است
عالمی اغیار اگر باشد چه غم
دوست دارم چون وی و یارم وی است
در خرابات مغان مستم مدام
می خورم می چون که خمّارم وی است
گلشن عشقست جانم جاودان
بلبل سرمست گلزارم وی است
نقش می بیندم خیالش در نظر
نور چشم و عین دیدارم وی است
جان فروشم بر سر بازار عشق
می کنم سودا خریدارم وی است
سیدم بر سروران روزگار
نعمت الله شاه و سردارم وی است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شادمانم زانکه غمخوارم وی است
دلخوشم زیرا که دلدارم وی است
هوش مصنوعی: من خوشحالم از اینکه کسی هست که از من مراقبت میکند و دلم شاد است چون محبوبم در کنارم است.
عالمی اغیار اگر باشد چه غم
دوست دارم چون وی و یارم وی است
هوش مصنوعی: اگر در دنیا کسی دیگر باشد، برایم مهم نیست؛ چون من دوستی دارم که برای من عزیز است و او همان یار من است.
در خرابات مغان مستم مدام
می خورم می چون که خمّارم وی است
هوش مصنوعی: من همواره در میخانهها به خوشگذرانی مشغولم و از شراب مینوشم، زیرا من به حالت مستی دچار هستم.
گلشن عشقست جانم جاودان
بلبل سرمست گلزارم وی است
هوش مصنوعی: باغ محبت و عشق، جایگاه زندگی من است؛ من همچون بلبل شاداب و سرمست در این گلزار حضور دارم.
نقش می بیندم خیالش در نظر
نور چشم و عین دیدارم وی است
هوش مصنوعی: در چهرهاش تصویری از خیال او را میبینم، که نور چشمانم را روشن میکند و در واقع او را میبینم.
جان فروشم بر سر بازار عشق
می کنم سودا خریدارم وی است
هوش مصنوعی: من جانم را در بازار عشق فدای عشق میکنم و آگاهانه به دنبال خریدن آن هستم.
سیدم بر سروران روزگار
نعمت الله شاه و سردارم وی است
هوش مصنوعی: آقایی من، نعمتالله شاه و سردار، برترینهای زمانه هستند.