غزل شمارهٔ ۳۸۶
عشق را با کفر و ایمان کار نیست
عشق را با جسم و با جان کار نیست
عشق دُرد درد می جوید مدام
عشق را با صاف درمان کار نیست
عشقبازی کار بیکاران بود
همچو کار عشقبازان کار نیست
عشق را با می پرستان کارهاست
عشق را با غیر ایشان کار نیست
عشق می بندد خیال این و آن
عشق را با این و با آن کار نیست
عقل مخمور است و هم مست وخراب
زاهدش در بزم رندان کار نیست
نعمت الله باده می نوشد مدام
با کس او را ای عزیزان کار نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق را با کفر و ایمان کار نیست
عشق را با جسم و با جان کار نیست
هوش مصنوعی: عشق به هیچکدام از اعتقادات مذهبی یا عدم اعتقاد وابسته نیست، و همچنین با جسم و ظاهر انسان ارتباطی ندارد. عشق چیزی فراتر از اینهاست.
عشق دُرد درد می جوید مدام
عشق را با صاف درمان کار نیست
هوش مصنوعی: عشق همواره در جستجوی درد و رنج است و درمان عشق به سادگی و با روشهای معمول ممکن نیست.
عشقبازی کار بیکاران بود
همچو کار عشقبازان کار نیست
هوش مصنوعی: عشق ورزی تنها مربوط به افرادی بیکار است و عشق بازی واقعی در زمینههای دیگر کار نمیشود.
عشق را با می پرستان کارهاست
عشق را با غیر ایشان کار نیست
هوش مصنوعی: عشق تنها به دست کسانی میچرخد که به میپرستی مشغولند و با افرادی که در این راه نیستند، ارتباطی ندارد.
عشق می بندد خیال این و آن
عشق را با این و با آن کار نیست
هوش مصنوعی: عشق فقط به فکر و خیال یک نفر نیست و نمیتواند با دیگر عشقها و رابطهها مقایسه شود. عشق واقعی وابسته به فرد خاصی است و نمیتوان آن را با چیزهای دیگر ترکیب کرد.
عقل مخمور است و هم مست وخراب
زاهدش در بزم رندان کار نیست
هوش مصنوعی: عقل در حالتی شبیه مستی و سرخوشی قرار دارد و وضعیت زاهد که خود را در مجالس رندان قرار داده، دیگر کارآمد نیست.
نعمت الله باده می نوشد مدام
با کس او را ای عزیزان کار نیست
هوش مصنوعی: نعمت اله همیشه در حال نوشیدن باده است و با کسی در این مورد کاری ندارد؛ ای عزیزان، شما نباید نگران او باشید.