گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸

هرچه می گویند می گوئیم ما
آنچه می جویند می جوئیم ما
ما به بوی زلف سنبل بوی او
مو به مو زلف بتان بوئیم ما
جام می آب حیاتی خوش بود
خرقهٔ خود را به آن شوئیم ما
ما و او با هم یگانه گشته ایم
بی دوئیم و ما و تو اوئیم ما
عین دریائیم و دریا عین ما
عین ما از عین ما جوئیم ما
نیست ما را ابتدا و انتها
تا ابد خود را به خود پوئیم ما
سیدم آئینهٔ گیتی نماست
ما چنین آئینه ، یک روئیم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرچه می گویند می گوئیم ما
آنچه می جویند می جوئیم ما
هوش مصنوعی: هرچه دیگران می گویند، ما همان را تکرار می‌کنیم؛ اما آنچه ما به دنبالش هستیم، متفاوت است و خود را به آن می‌رسانیم.
ما به بوی زلف سنبل بوی او
مو به مو زلف بتان بوئیم ما
هوش مصنوعی: ما با بوی موی سنبل، عطر او را به خوبی احساس می‌کنیم و هر یک تار موی بتان را بویایی می‌کنیم.
جام می آب حیاتی خوش بود
خرقهٔ خود را به آن شوئیم ما
هوش مصنوعی: نوشیدن جام آب حیات لذت‌بخش است، پس بهتر است لباس خود را در آن شستشو دهیم.
ما و او با هم یگانه گشته ایم
بی دوئیم و ما و تو اوئیم ما
هوش مصنوعی: ما و او به یک وحدت رسیده‌ایم، دیگر دو وجود نداریم و ما و تو، در واقع، همان او هستیم.
عین دریائیم و دریا عین ما
عین ما از عین ما جوئیم ما
هوش مصنوعی: ما مانند دریا هستیم و دریا نیز نماد ماست. ما از ذات و ماهیت خودمان سرچشمه می‌گیریم.
نیست ما را ابتدا و انتها
تا ابد خود را به خود پوئیم ما
هوش مصنوعی: ما نه شروعی داریم و نه پایانی، همواره در جستجوی خودمان هستیم.
سیدم آئینهٔ گیتی نماست
ما چنین آئینه ، یک روئیم ما
هوش مصنوعی: سید من نمایانگر جهانی است و ما نیز مانند او به یک سوی آن نگاه می‌کنیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۸ به خوانش سید جابر موسوی صالحی