گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۳

چشم ما روشن به نور روی اوست
لاجرم عالم به چشم ما نکوست
دیده ام آئینهٔ گیتی نما
عاشق و معشوق با هم روبروست
هر خیالی را که دیده نقش بست
دوست می دارم که می بینم به دوست
عشق سرمست است و فارغ از همه
عقل مخمور است و هم درگفتگو است
این عجب بنگر که آن مطلوب ما
طالبست و روز و شب در جستجوست
غیر اگر دیگر نمی آید به چشم
هرچه می بینیم میگوئیم اوست
سید و بنده به نزد ما یکی است
تا نپنداری که این رشته دوتوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم ما روشن به نور روی اوست
لاجرم عالم به چشم ما نکوست
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر درخشش چهره او روشن و پرنور است، بنابراین از دید ما، همه‌چیز در این دنیا زیبا و خوب به نظر می‌آید.
دیده ام آئینهٔ گیتی نما
عاشق و معشوق با هم روبروست
هوش مصنوعی: در دنیای پیرامونم، می‌بینم که عاشق و معشوق همیشه در کنار هم قرار دارند و چهره‌شان در آینهٔ زندگی منعکس می‌شود.
هر خیالی را که دیده نقش بست
دوست می دارم که می بینم به دوست
هوش مصنوعی: هر تصویری که در ذهنم شکل می‌گیرد و به یاد دوست می‌آورم را دوست دارم، زیرا آن را در وجود او می‌بینم.
عشق سرمست است و فارغ از همه
عقل مخمور است و هم درگفتگو است
هوش مصنوعی: عشق حالتی شگفت‌انگیز و سرشار از شوق و خوشحالی دارد و از تمام مشکلات و دشواری‌ها بی‌خبر است. در این حالت، عقل آدمی هم به حالت مستانه درآمده و درگیر مکالمات و مباحث مختلف می‌شود.
این عجب بنگر که آن مطلوب ما
طالبست و روز و شب در جستجوست
هوش مصنوعی: عجب اینجاست که آن چیزی که ما به دنبالش هستیم، خودش به دنبالمان می‌گردد و روز و شب در جستجوی ماست.
غیر اگر دیگر نمی آید به چشم
هرچه می بینیم میگوئیم اوست
هوش مصنوعی: اگر غیر از او کسی دیگر به چشم نیاید، هر چیزی که می‌بینیم را او می‌دانیم.
سید و بنده به نزد ما یکی است
تا نپنداری که این رشته دوتوست
هوش مصنوعی: سید و بنده برای ما از یک ارزش برخوردارند، تا تصور نکنی که این دو دارای جدایی یا تفاوت هستند.