غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
جان و جانان توئی چه پنداری
باش یکتا دوئی چه پنداری
از حدوث قدم چه می گوئی
کهنه و نو ، نوی چه پنداری
گفتمت عاشقانه می ، می نوش
قول ما نشنوی چه پنداری
راه میخانه را غلط کردی
به خطا می روی چه پنداری
ما چنین مست و تو چنان مخمور
تو چو ما کی شوی چه پنداری
یار در خانه و تو سرگشته
در به در می روی چه پنداری
می و جامی و سید و بنده
نعمت الله توئی چه پنداری
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان و جانان توئی چه پنداری
باش یکتا دوئی چه پنداری
هوش مصنوعی: تو جان و محبوب من هستی، پس چرا فکر میکنی که جدا از من هستی؟
از حدوث قدم چه می گوئی
کهنه و نو ، نوی چه پنداری
هوش مصنوعی: از حدوث قدم نگران نباش، کهنه و نو در نظر تو چه تفاوتی دارند؟ چگونه میتوانی چیز نو را درک کنی؟
گفتمت عاشقانه می ، می نوش
قول ما نشنوی چه پنداری
هوش مصنوعی: به تو گفتم که با عشق و محبت مینوشی، خواهش میکنم به وعده ما توجه کن و فکر نکن که چه احساسی داری.
راه میخانه را غلط کردی
به خطا می روی چه پنداری
هوش مصنوعی: به اشتباه به سمت میخانه رفتی، آیا فکر میکنی که این کار عاقلانه است؟
ما چنین مست و تو چنان مخمور
تو چو ما کی شوی چه پنداری
هوش مصنوعی: ما در حالتی مست و سرخوش هستیم و تو نیز مقدار زیادی سرمستی را تجربه میکنی. اما آیا فکر میکنی که تو هم میتوانی به این حالت برسید؟
یار در خانه و تو سرگشته
در به در می روی چه پنداری
هوش مصنوعی: دوستت در خانه است و تو بیهدف و گیج در کوچهها پرسه میزنی، چه تصوری از این وضعیت داری؟
می و جامی و سید و بنده
نعمت الله توئی چه پنداری
هوش مصنوعی: تو از نعمتهای خداوند هستی، و همواره در کنار تو مینوشم و لذت میبرم. نظر تو چیست؟