گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۰۳

گرچه میری در این جهان میری
چون رسد وقت ناگهان میری
آب سر چشمهٔ حیات بنوش
تا نمانند این و آن میری
خوش کناری بگیر ازین عالم
پیش از آن دم که در میان میری
زندهٔ جاودان توانی بود
گر تو در پای عاشقان میری
هر که مُرد او دگر نخواهد مُرد
ور نمیری چو دیگران میری
زنده دل باش و جان به جانان ده
گرنخواهی که جاودان میری
نعمت الله به ذوق جان بسپرد
تو چنان رو که همچنان میری

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرچه میری در این جهان میری
چون رسد وقت ناگهان میری
هوش مصنوعی: هرچند در این دنیا زندگی می‌کنی و در حرکت هستی، اما وقتی زمان مرگ فرا برسد، ناگهانی می‌روی.
آب سر چشمهٔ حیات بنوش
تا نمانند این و آن میری
هوش مصنوعی: آب زلال و تازه‌ای را از منبع حیات بنوش تا هیچ‌کس دیگری در اطراف تو باقی نماند و نگران نباشی.
خوش کناری بگیر ازین عالم
پیش از آن دم که در میان میری
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به پایان سفر زندگی‌ات برسی، از این دنیا لذت ببر و با آدم‌های خوب و خوشحالی کنار بیا.
زندهٔ جاودان توانی بود
گر تو در پای عاشقان میری
هوش مصنوعی: اگر تو در خدمت عاشقان باشی، می‌توانی به زندگی ابدی دست یابی.
هر که مُرد او دگر نخواهد مُرد
ور نمیری چو دیگران میری
هوش مصنوعی: هر کسی که بمیرد، دیگر به آن حالت برنمی‌گردد و اگر تو مثل دیگران نمی‌میری، در واقع به نوعی در حال مرگ هستی.
زنده دل باش و جان به جانان ده
گرنخواهی که جاودان میری
هوش مصنوعی: زنده دل باش و زندگی را با شوق و عشق سپری کن، و اگر نمی‌خواهی که همیشه در یادها بمانی، باید جان و دل خود را به محبوب بسپاری.
نعمت الله به ذوق جان بسپرد
تو چنان رو که همچنان میری
هوش مصنوعی: خداوند نعمت‌های خود را به جان تو بخشیده است؛ بنابراین به‌گونه‌ای رفتار کن که همیشه با شوق و شادابی ادامه دهی.