گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۷۷

جام می عشق تو نوشم به جان
دُردی دردت نفروشم به جان
از سر کویت نروم بعد از این
در ره عشق تو بکوشم به جان
نالهٔ دلسوز من از حالتی است
گوش کن ای یار خروشم به جان
جان جهانی و دلم برده ای
گوی مگو هیچ خموشم به جان
سید خود خوانیم ای جان من
بندهام و حلقه به گوشم به جان

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جام می عشق تو نوشم به جان
دُردی دردت نفروشم به جان
هوش مصنوعی: من با جان و دل جام عشق تو را می‌نوشم و هیچ گاه درد تو را به چیزی نمی‌فروشم.
از سر کویت نروم بعد از این
در ره عشق تو بکوشم به جان
هوش مصنوعی: من از این به بعد از سر کوی تو نمی‌روم و تمام تلاشم را برای عشق تو به کار می‌گیرم.
نالهٔ دلسوز من از حالتی است
گوش کن ای یار خروشم به جان
هوش مصنوعی: ای محبوب، به صدای غم‌انگیز من گوش کن؛ این ناله از دل دلسوز من ناشی می‌شود. حالتی که دارم، برای جانم پر از شور و آشفتگی است.
جان جهانی و دلم برده ای
گوی مگو هیچ خموشم به جان
هوش مصنوعی: عشق تو جان جهانی را به من هدیه داده و دل مرا ربوده است. پس هیچ چیزی را نگو، من در همین حالت سکوت کرده‌ام.
سید خود خوانیم ای جان من
بندهام و حلقه به گوشم به جان
هوش مصنوعی: من خود را سید می‌دانم و تو جان منی، من بنده‌ای حلقه به گوش هستم.