گنجور

دوبیتی شمارهٔ ۹۰

عشق اگر در جان نباشد جان چه باشد هیچ هیچ
ور نباشد درد او درمان چه باشد هیچ هیچ
با وجود حضرت سلطان ما کرمان خوش است
بی حضور خدمتش کرمان چه باشد هیچ هیچ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق اگر در جان نباشد جان چه باشد هیچ هیچ
ور نباشد درد او درمان چه باشد هیچ هیچ
هوش مصنوعی: اگر عشق در دل کسی نباشد، زندگی‌اش چه ارزشی دارد؟ هیچ‌چیز! و اگر درد عشق وجود نداشته باشد، درمانش هم بی‌معنی است و باز هیچ‌چیز!
با وجود حضرت سلطان ما کرمان خوش است
بی حضور خدمتش کرمان چه باشد هیچ هیچ
هوش مصنوعی: با وجود حضرت سلطان، کرمان جای خوبی است، اما بدون حضور ایشان، کرمان چه ارزشی دارد؟ هیچ.