گنجور

شمارهٔ ۶۰

مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین باشد
همایون، کشوری کان عرصه را شاهی چنین باشد
یک امروزی عتاب آلوده دیدم روی او، مردم
کسی را جان کجا ماند، اگر ماهی چنین باشد؟
ز رنج و راحت گیتی، مرنجان دل، مشو خرم
که آئین جهان گاهی چنان گاهی چنین باشد
غمش تا یار من شد، روی در راه عدم کردم
خوشست آوارگی آن را که همراهی چنین باشد
بخنده گفت: شاهی، تیغ رانم بر سرت روزی
نیم نومید از این دولت، که ناگاهی چنین باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مبارک، منزلی کان خانه را ماهی چنین باشد
همایون، کشوری کان عرصه را شاهی چنین باشد
هوش مصنوعی: خوشا به حال منزلی که ماه و ستاره در آن درخشش دارند، و خوشا به حال کشوری که در آن پادشاهی فرزانه و برجسته حکومت می‌کند.
یک امروزی عتاب آلوده دیدم روی او، مردم
کسی را جان کجا ماند، اگر ماهی چنین باشد؟
هوش مصنوعی: من با وضع و چهره‌ای خشمگین از او روبرو شدم و این فکر به سرم زد که اگر کسی این‌چنین باشد، دیگر برای مردم کجا و چه جایگاهی باقی می‌ماند؟
ز رنج و راحت گیتی، مرنجان دل، مشو خرم
که آئین جهان گاهی چنان گاهی چنین باشد
هوش مصنوعی: از سختی‌ها و لذت‌های زندگی، دل خود را آشفته نکن، خوشحالی نکن، زیرا که روند دنیا همیشه ثابت نیست و گاهی خوب و گاهی بد خواهد بود.
غمش تا یار من شد، روی در راه عدم کردم
خوشست آوارگی آن را که همراهی چنین باشد
هوش مصنوعی: وقتی که غم او به سراغم آمد، به سمت نبودن و عدم رفتم؛ بر من آوارگی خوش است، چون همراهی با چنین کسی را دارم.
بخنده گفت: شاهی، تیغ رانم بر سرت روزی
نیم نومید از این دولت، که ناگاهی چنین باشد
هوش مصنوعی: او با خنده گفت: ای پادشاه، روزی تیغی بر سر تو می‌زنم، نگران نباش از این حکومت، که ناگهان چنین چیزی ممکن است اتفاق بیفتد.