غزل آغازین - شمارهٔ ۱
شد خاک راه این سر سودا نوشت ما
این شد مگر ز روز ازل سرنوشت ما
از کوی دوست ما سوی جنت چرا رویم
رضوان حسد برد ز نعیم و بهشت ما
تخم اَمَل که دل به هوای تو کشته بود
جز دانههای اشک نیاید ز کشت ما
ور برده چون محرک جمع صور یکی است
بنگر محرک و منگر خوب و زشت ما
مقصود شاهدی چو تویی هر کجا که هست
دیگر نگفت مسجد ما یا کنشت ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد خاک راه این سر سودا نوشت ما
این شد مگر ز روز ازل سرنوشت ما
هوش مصنوعی: زمین راهی که ما در آن سفر میکنیم به خاک تبدیل شد، آیا این نشده است جز این که از همان آغاز روزگار، سرنوشت ما چنین رقم خورده است؟
از کوی دوست ما سوی جنت چرا رویم
رضوان حسد برد ز نعیم و بهشت ما
هوش مصنوعی: چرا باید از مکان دوستم به سمت بهشت بروم، وقتی که نعمت و خوشیهای ما حسرت رضوان را به دل میآورد؟
تخم اَمَل که دل به هوای تو کشته بود
جز دانههای اشک نیاید ز کشت ما
هوش مصنوعی: دل به امید دیدن تو بسته بود، اما از این سرمایه تنها دانههای اشک برای ما باقی مانده است.
ور برده چون محرک جمع صور یکی است
بنگر محرک و منگر خوب و زشت ما
هوش مصنوعی: اگر محرکی که حرکات جمع را به وجود میآورد یکی است، به آن محرک توجه کن و خوب و بد را نادیده بگیر.
مقصود شاهدی چو تویی هر کجا که هست
دیگر نگفت مسجد ما یا کنشت ما
هوش مصنوعی: مقصود و هدف من، کسی مثل تو است، هر کجا که باشی. دیگر اهمیت ندارد که بگوییم مکان ما مسجد است یا کلیسا.
حاشیه ها
1400/01/01 22:04
محمدامین احمدپور
باتشکر از سایت گنجور که این تصحیح را قراردادند.البته محصول 23سالگی عمرمن و به دلیل فقدان نسخه تنها براساس نسخه دانشگاه پرینستون است ولی شاید درجهت احیای تراث فارسی بی حاصل نبوده باشد.