گنجور

بخش ۳ - التمثیل

کشتی​یی دان روان بر آب روان
روز و شب هیأت زمان و مکان
بادبانش مزاج و باد اجل
لنگرش باد پای و آبش امل
منبع آب قعر بحر قِدَم
باز ریزان به قعر بحر عدم
او به طبع از فراز گشته دوان
در قفا باد و شیب آب روان
تو در او ساکن، او دوان دایم
تو در او ایمن، او روان دایم
ناگهانت ز مبدءِ ایجاد
برساند به منتهای مراد
تا خبر یابی از حقیقت کار
او رسانیده باشدت به کنار
ای که گشتی در این قفس محبوس
بط و کشتی است، وین بود معکوس
مرغ آبی سفینه کی جوید
زانکه دایم در آب می​پوید
در مَزابل فرو میاور سر
مرکز خویش را بیاد آور
نیست جای تو جز که علیین
شاه بازی در اوج خویش نشین
چه کنی در سرای کون و فساد
رخ فرا کن به آشیان معاد
خود زمان و مکان دو معدومند
دَوْر و خط نقاط موهومند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.