گنجور

بخش ۱۱ - المنشأ

منشأ این خلاف شد میمون
ابن دیصان کافر ملعون
قصّۀ کفر بلعم باعور
خود چو سگ هست در جهان مشهور
بعد از آن زهد و دانش بسیار
رفت و کافر شد آن سگ مردار
کرد انکار صانع بیچون
پس کتب ساخت اندر آن ملعون
تا به جائی رسید حال لئیم
که سگش خواند کردگار کریم
هرچه کمتر از این حکایت شوم
تا در آمد به حکم کالمعدوم
عذرشان خواست ایزد از سر حلم
قوله «مالهم به من علم»
هم توئی ای قدیم فرد اِله
وحدت خویش را دلیل و گواه
«شهداللّه» تو بشنو و تو بگو
«انّه لا اِله الّا هو»
نیست اندر یقین مجال گمان
رو «اَفی اللّهِ شک» برایشان خوان

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.