شمارهٔ ۳۴
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
پیغمبران نیند ولیکن چو جبرئیل
بیواسطه کلام تو از تو شنیدهاند
چون چشم روشنند و ازین روی دیدهوار
بسیار چیز دیده و خود را ندیدهاند
چون سایه بر زمین و از آن سوی آسمان
مانند آفتاب علم برکشیدهاند
دامن بخار عشق درآویختست شان
در وجد از آن چو غنچه گریبان دریدهاند
از زادگان مادر فطرت چو بنگری
این قوم بالغ و دگران نارسیدهاند
وز مثنوی روز و شب و نظم کاینات
ارکان یکی رباعی وایشان قصیدهاند
سری که کس نگفت از ایشان شنیدهایم
کآنجا که کس نمیرسد ایشان رسیدهاند
آن عاشقان صادق کانفاس گرم خویش
چون صبح هر سحر به جهان دردمیدهاند
محتاج نه به خلق و خلایق فقیرشان
نی آفریدگار و نه نیز آفریدهاند
اندر جریدهای که ز خاصان برند نام
این پابرهنگان گدا سرجریدهاند
حلاجوار مست کند کاینات را
یک جرعه زآن شراب که ایشان چشیدهاند
با کس کدورتی نه ازیرا به جان و دل
روشن چو چشم و پاکتر از آب دیدهاند
دنیا اگرچه دشمن ایشان بود ولیک
در وی گمان مبر که به جز دوست دیدهاند
اندر غزل به حسن کنم ذکرشان از آنک
هریک چو شاهبیت به نیکی فریدهاند
با خلق در نماز و تواضع برای حق
پیوسته در رکوع چو ابرو خمیدهاند
در شوق آن گروه که از اطلس و نسیج
برخود چو کرم پیله بریشم تنیدهاند
با غیر دوست بیع و شری کرده منقطع
خود را بدو فروخته و او را خریدهاند
زآن خانهٔ مشاهدهشان پر ز شهد شد
کز گلشن مشاهده گلها چریدهاند
مرغان اوج قرب که اندر هوای او
بیپای همچو باد به هرجا پریدهاند
سرپای کرده در طلب خاک کوی دوست
بیبال همچو آب به هرسو دویدهاند
در سیر و گردشند به جان همچو آسمان
گرچه به چشم همچو زمین آرمیدهاند
در راحتند خلق از ایشان مدام سیف
اینان مگر ز رحمت محض آفریدهاند
شمارهٔ ۳۳: خسروا خلق در ضمان تواندشمارهٔ ۳۵ - قطعه کتب الی {الخدمة} الصاحب الشهید طاب ثراه: چو حق خواجه را آن سعادت بداد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
هوش مصنوعی: عاشقان تو ارتباط خود را با خودشان قطع کردهاند و به تو وابسته شدهاند و از خودشان دور شدهاند.
پیغمبران نیند ولیکن چو جبرئیل
بیواسطه کلام تو از تو شنیدهاند
هوش مصنوعی: پیامبران به شما وحی نمیکنند، اما مانند جبرئیل، مستقیم و بدون واسطه از خودتان کلام شما را شنیدهاند.
چون چشم روشنند و ازین روی دیدهوار
بسیار چیز دیده و خود را ندیدهاند
هوش مصنوعی: چون چشمانشان روشن است و به همین دلیل چیزهای زیادی را دیدهاند، اما خودشان را هرگز ندیدهاند.
چون سایه بر زمین و از آن سوی آسمان
مانند آفتاب علم برکشیدهاند
هوش مصنوعی: سایهای که بر روی زمین میافتد، نشاندهندهی وجودی آرام و بیخطر است. از سوی دیگر، آفتاب که نور و روشنی را به ارمغان میآورد، سمبلی از علم و دانش است که به افراز و درخشش در زندگی مردم میپردازد.
دامن بخار عشق درآویختست شان
در وجد از آن چو غنچه گریبان دریدهاند
هوش مصنوعی: عشق مانند بخاری است که به دامن چنگ میزند و در حالتی از شادابی و شور، غنچهها چون گریبانهایی پارچهدریدنی، به نشانهٔ شادی و زیبایی گشوده میشوند.
از زادگان مادر فطرت چو بنگری
این قوم بالغ و دگران نارسیدهاند
هوش مصنوعی: اگر به زادگان مادر فطرت نگاه کنی، این قوم به کمال رسیدهاند، اما دیگران هنوز به بلوغ نرسیدهاند.
وز مثنوی روز و شب و نظم کاینات
ارکان یکی رباعی وایشان قصیدهاند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از روز و شب و نظم موجود در هستی، هر کدام به نوعی یک شکل ابتدایی دارند و همهی آنها در واقع به یکدیگر وابستهاند و میتوان آنها را به عنوان اجزای یک نظم کلی در نظر گرفت. در این میان، برخی از این اجزا میتوانند به صورت مختصر و برخی دیگر به صورت مفصل بیان شوند.
سری که کس نگفت از ایشان شنیدهایم
کآنجا که کس نمیرسد ایشان رسیدهاند
هوش مصنوعی: کسی که دیگران از او سخن نمیگویند و او را نمیشناسند، در جایی قرار دارد که هیچکس به آنجا نمیرسد و او به آنجا رسیده است.
آن عاشقان صادق کانفاس گرم خویش
چون صبح هر سحر به جهان دردمیدهاند
هوش مصنوعی: عاشقان راستین مانند نفسهای گرم خود، هر صبح با اشتیاق و سرزندگی به دنیای جدید وارد میشوند.
محتاج نه به خلق و خلایق فقیرشان
نی آفریدگار و نه نیز آفریدهاند
هوش مصنوعی: نیاز به مردم و فقیران ندارم، نه خداوند نیاز به آنها دارد و نه خودشان به وجود آمدهاند.
اندر جریدهای که ز خاصان برند نام
این پابرهنگان گدا سرجریدهاند
هوش مصنوعی: در صفحهای که نام افراد خاص و مهم درج شده، نام این بیپولها و تهیدستان نیز به صورت برجسته نوشته شده است.
حلاجوار مست کند کاینات را
یک جرعه زآن شراب که ایشان چشیدهاند
هوش مصنوعی: مانند حلاج که در مستی خود غرق بود، این جهان را با یک جرعه از آن شرابی که دیگران چشیدهاند، مست کند.
با کس کدورتی نه ازیرا به جان و دل
روشن چو چشم و پاکتر از آب دیدهاند
هوش مصنوعی: با هیچکس دلخوری ندارم، زیرا روح و قلبم روشن است و مانند چشمی شفاف و پاکتر از آب، صاف و بیغل و غش هستم.
دنیا اگرچه دشمن ایشان بود ولیک
در وی گمان مبر که به جز دوست دیدهاند
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا دشمن ایشان بود، اما با این حال نباید فکر کنی که در آن تنها دوست دیدهاند.
اندر غزل به حسن کنم ذکرشان از آنک
هریک چو شاهبیت به نیکی فریدهاند
هوش مصنوعی: در شعر به زیبایی آنها اشاره میکنم، زیرا هر یک از آنها همچون یک بیت برتر، به نیکی آفریده شدهاند.
با خلق در نماز و تواضع برای حق
پیوسته در رکوع چو ابرو خمیدهاند
هوش مصنوعی: افراد در حال نمازی با خضوع و فروتنی در برابر خداوند، مانند ابروهایی که به سمت پایین خم شدهاند، در حالت رکوع قرار دارند.
در شوق آن گروه که از اطلس و نسیج
برخود چو کرم پیله بریشم تنیدهاند
هوش مصنوعی: در حالی که در انتظار جمعیتی هستم که مانند کرم ابریشم، خود را در الیافی زیبا و نرم پیچیدهاند، شور و شوقی در دل دارم.
با غیر دوست بیع و شری کرده منقطع
خود را بدو فروخته و او را خریدهاند
هوش مصنوعی: من ارتباط خود را با دیگران قطع کردهام و تنها برای دوست خود ارزش قائل هستم و خودم را به او فروختهام.
زآن خانهٔ مشاهدهشان پر ز شهد شد
کز گلشن مشاهده گلها چریدهاند
هوش مصنوعی: این خانه که پر از دیدهبانهاست، به قدری شیرین و دلانگیز است که گلها از باغ نشانشان دور شدهاند.
مرغان اوج قرب که اندر هوای او
بیپای همچو باد به هرجا پریدهاند
هوش مصنوعی: پرندگان نزدیک به مقام و فضیلتی که در فضای او قرار دارند، مانند باد بدون محدودیت، به هر جایی پرواز کردهاند.
سرپای کرده در طلب خاک کوی دوست
بیبال همچو آب به هرسو دویدهاند
هوش مصنوعی: در جستجوی خاک محبوب، بدون هیچ کمک و بالی، همچون آب که بیهدف به هر طرف میزند.
در سیر و گردشند به جان همچو آسمان
گرچه به چشم همچو زمین آرمیدهاند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانها در زندگی و وجود خود به نوعی در حرکت و تحول هستند، مانند آسمانی که همیشه در حال تغییر است، هرچند که از نظر ظاهری و در نگاه اول ممکن است آرام و ساکت به نظر برسند، مانند زمین.
در راحتند خلق از ایشان مدام سیف
اینان مگر ز رحمت محض آفریدهاند
هوش مصنوعی: این افراد همیشه باعث راحتی و آسایش دیگران هستند، گویی که به طور خالص برای رحمت و خیر خلق شدهاند.