شمارهٔ ۱۰۴
ایا مستوفی کافی که در دیوان سلطانان
بحل و عقد در کارست بخت کامکار تو
گدایی تا بدان دستی که اندر آستین داری
عوانی تا بانگشتی که باشد در شمار تو
قلم چون زرده ماری شد بدست چون تو عقرب در
دواتت سلهٔ ماری کزو باشد دمار تو
خلایق از تو بگریزند همچون موش از گربه
چو در دیوان شه گردد سیه سر زرده مار تو
تو ای بیچاره آنگاهی بسختی در حساب افتی
کزین دفتر فرو شویند نقش چون نگار تو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1402/08/15 14:11
هدهد میرزا
این قطعه باید در دنبالۀ شعر پیشین آورده شود.