شمارهٔ ۶۱
تا مرا آن ماه تابان دوستست
جمله دشمن کامیم زآن دوستست
دوستی خونت بخواهد ریختن
هوش دارای دل که این آن دوستست
کی بمن پردازی ای جان چون ترا
هر طرف چون من هزاران دوستست
دوست می دارد ترامسکین دلم
عیب نتوان کردنش جان دوستست
با دلم زلف ترا پیوندهاست
کافرست اما مسلمان دوستست
هرکه با من بیندت گوید همی
کین گدا با چون تو سلطان دوستست
آشکارش خلق دشمن می شوند
هر که چون من باتو پنهان دوستست
دشمن او می شود پیراهنش
دامنش گربا گریبان دوستست
عاشقان را عامیان گر دشمنند
دیو کی با نوع انسان دوستست
همچو باز از بانگ زاغانش چه باک
بلبلی گر با گلستان دوستست
سایه محروم است ازآن گوید چرا
ذره با خورشید تابان دوستست
هرکه همچون من به جز تو میل کرد
عاشقش مشمر که سگ نان دوستست
سیف فرغانی بکن گر عاشقی
جان فدای او که جانان دوستست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا مرا آن ماه تابان دوستست
جمله دشمن کامیم زآن دوستست
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن ماه روشن دوست من وجود دارد، همه دشمنان به خاطر آن دوست، برای من شادمانی به همراه دارند.
دوستی خونت بخواهد ریختن
هوش دارای دل که این آن دوستست
هوش مصنوعی: اگر دوستی بخواهد که خونت را بریزد، نشان میدهد که او شخصی هوشمند و با احساس است؛ چون واقعاً دوستی میکند.
کی بمن پردازی ای جان چون ترا
هر طرف چون من هزاران دوستست
هوش مصنوعی: عزیزم، تو چه زمانی به من توجه میکنی در حالی که در اطراف تو از هر سو هزاران دوست وجود دارد؟
دوست می دارد ترامسکین دلم
عیب نتوان کردنش جان دوستست
هوش مصنوعی: دوست من، ترامسکین را دوست دارد و نمیتوان به او ایرادی گرفت، زیرا جان من به خاطر دوستیاش است.
با دلم زلف ترا پیوندهاست
کافرست اما مسلمان دوستست
هوش مصنوعی: دل من به زلف تو وابسته است؛ هرچند تو کافر به حساب میرسی، اما دوست من مسلمان است.
هرکه با من بیندت گوید همی
کین گدا با چون تو سلطان دوستست
هوش مصنوعی: هر کس که مرا ببیند، به من میگوید که این گدا (من) چطور میتواند با کسی مثل تو که سلطان دوستش است، ارتباط داشته باشد.
آشکارش خلق دشمن می شوند
هر که چون من باتو پنهان دوستست
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند من، دوستیاش را پنهان کند و در عین حال در دل دشمنی از خود نشان دهد، در برابر مردم نمایان میشود و دشمنان او زیاد خواهند شد.
دشمن او می شود پیراهنش
دامنش گربا گریبان دوستست
هوش مصنوعی: دشمن او میشود وقتی که پیراهنش را میپوشد، دامنش نیز با اوست، زیرا گریبانش به دوستش مربوط است.
به طور کلی این جمله بیانگر این است که دشمنی میتواند از نزدیکترین چیزها پدید آید و آنچه باید به دوست تعلق داشته باشد، ممکن است در صورت بیاحتیاطی به دشمن تبدیل شود.
عاشقان را عامیان گر دشمنند
دیو کی با نوع انسان دوستست
هوش مصنوعی: عاشقان اگرچه مورد بیمهری و دشمنی عامه مردم قرار بگیرند، اما آن دیو و دشمنی که با نوع بشر است، هیچگاه با عاشقان دوست نخواهد بود.
همچو باز از بانگ زاغانش چه باک
بلبلی گر با گلستان دوستست
هوش مصنوعی: همچون پرندهای که از صدای کلاغها نگران نیست، بلبل هم اگر در باغ گل دوستانش باشد، اهمیتی نمیدهد.
سایه محروم است ازآن گوید چرا
ذره با خورشید تابان دوستست
هوش مصنوعی: سایه از این موضوع ناله میکند که چرا ذرهای از خاک به خورشید درخشان و گرم نزدیکتر است و از نور او بهرهمند میشود.
هرکه همچون من به جز تو میل کرد
عاشقش مشمر که سگ نان دوستست
هوش مصنوعی: هر کسی که به جز تو به چیزی تمایل نشان دهد، او را عاشق ندان، زیرا او مانند سگی است که فقط برای نان و مزهاش به دوست نزدیک میشود.
سیف فرغانی بکن گر عاشقی
جان فدای او که جانان دوستست
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی، باید مانند سیف فرغانی عمل کنی و جان خود را فدای محبوب کن، زیرا محبوب واقعی همانی است که دوستش داری.

سیف فرغانی