شمارهٔ ۵۳۳
دلبرا حسن رخت می ندهد دستوری
که بهم جمع شود عاشقی و مستوری
آمدن نزد تو بختم ننماید یاری
رفتن از کوی تو عشقم ندهد دستوری
ترک رویی تو وبی هندوی خال سیهت
زنگی چشم من از گریه شود کافوری
ذره از پرتو خورشید رخ روشن تو
در شب تیره چو استاره نماید نوری
تو ازین دستم اگر گوش بمالی چو رباب
من درین پرده بسی ناله کنم طنبوری
اگر از حال منت هیچ نمی سوزد دل
تو که این حال نبودست ترا معذوری
گر بنزدیک تو سهلست مرا طاقت نیست
اگرم یک نفس از روی تو باشد دوری
بنده بیمار فراقست و نه قانون ویست
که بوصل تو شفا خواهد ازین رنجوری
رنج عشقت نکشم بر طمع راحت نفس
پادشازاده ملکم نکنم مزدوری
گر بشفتالوی سیب زنخش یابم دست
هیچ شک نیست که به یابم ازین رنجوری
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلبرا حسن رخت می ندهد دستوری
که بهم جمع شود عاشقی و مستوری
هوش مصنوعی: ای دلبر زیبا، چهرهات آنقدر دلانگیز است که هیچ دستوری نمیدهد تا عاشقی و پنهانکاری در هم جمع شوند.
آمدن نزد تو بختم ننماید یاری
رفتن از کوی تو عشقم ندهد دستوری
هوش مصنوعی: نزدیک شدن به تو برای من مقدر نشده است و離ت از عشق تو به من هیچ فرمانی نمیدهد.
ترک رویی تو وبی هندوی خال سیهت
زنگی چشم من از گریه شود کافوری
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات و خال سیاهت، چشمان من را از شدت گریه مثل کافور سفید میکند.
ذره از پرتو خورشید رخ روشن تو
در شب تیره چو استاره نماید نوری
هوش مصنوعی: یک ذره از نور خورشید، چهره روشنت را در شب تاریک مانند ستارهای میدرخشد و روشنایی میبخشد.
تو ازین دستم اگر گوش بمالی چو رباب
من درین پرده بسی ناله کنم طنبوری
هوش مصنوعی: اگر تو به این دستان من توجه کنی، همانطور که رباب نواخته میشود، من نیز در این فضا به شدت ناله و فریاد خواهم کرد.
اگر از حال منت هیچ نمی سوزد دل
تو که این حال نبودست ترا معذوری
هوش مصنوعی: اگر دل تو از وضعیت فعلیات ناراحت نیست، پس این وضعیت برای تو عذری ندارد.
گر بنزدیک تو سهلست مرا طاقت نیست
اگرم یک نفس از روی تو باشد دوری
هوش مصنوعی: اگر برای تو نزدیک بودن آسان است، برای من طاقتفرساست. حتی اگر تنها یک لحظه از چهرهات دور باشم، احساس ناراحتی میکنم.
بنده بیمار فراقست و نه قانون ویست
که بوصل تو شفا خواهد ازین رنجوری
هوش مصنوعی: شخصی بیمار جدایی تو هست و نه به خاطر هیچ قانونی، بلکه پیوستن به تو میتواند باعث بهبود حالش از این زجر و رنج شود.
رنج عشقت نکشم بر طمع راحت نفس
پادشازاده ملکم نکنم مزدوری
هوش مصنوعی: نمیخواهم به خاطر آسایش خود، رنج عشق تو را تحمل نکنم و به خاطر آن راحتی، به خدمت کسی که در مقام پادشاهی است، درآیم.
گر بشفتالوی سیب زنخش یابم دست
هیچ شک نیست که به یابم ازین رنجوری
هوش مصنوعی: اگر بوی سیبهای خوشمزه را استنشاق کنم، به طور حتم از این ناراحتی نجات مییابم.