شمارهٔ ۴۹۰
ای ازلب تو مجلس ما پر شکر شده
عاشق بدیدن تو زخود بی خبر شده
دریای عشق دردل ما موج می زند
تااز تو گوش ما (چو) صدف پر گهر شده
عاشق که جز تو دردل او نیست این زمان
اندر ره تو آمده کز خود بدر شده
درهر قدم اگرچه سری کرده زیر پای
سرباز پس فگنده و او پیشتر شده
چون گوش بهر طاعت تو جمله گشته سمع
چون چشم سوی تو همه اعضا نظر شده
درکوی تو که مجمع ارواح و انفس است
زآفاق در گذشته و زافلاک برشده
در مجلس تو سوختگان تو همچو شمع
زنده بتیغ گشته و کشته بسر شده
دلدادگان صورت جان پرور ترا
ازبهر کشف حال معانی صور شده
آبی کشیده شاخ زبیخ درخت خوش
قسمی ازو شکوفه وقسمی ثمر شده
تا گفته ای درآیمت ازدر بدین امید
مارا بسان چشم همه خانه درشده
مرسیف راکه دیده زغیر تو باد کور
دل کار چشم کرده بصیرت بصرشده
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ازلب تو مجلس ما پر شکر شده
عاشق بدیدن تو زخود بی خبر شده
هوش مصنوعی: ای دوست، حضور تو در مجلس ما باعث شده که همه چیز پر از نعمت و شکرگزاری گردد. عاشقان به خاطر دیدن تو چنان غرق در عشق و محبت شدهاند که از حال خود غافل شدهاند.
دریای عشق دردل ما موج می زند
تااز تو گوش ما (چو) صدف پر گهر شده
هوش مصنوعی: عشق مانند دریا در دل ما خروشان است، به طوری که گوش ما مانند صدفی پر از گوهری شده است.
عاشق که جز تو دردل او نیست این زمان
اندر ره تو آمده کز خود بدر شده
هوش مصنوعی: عاشق تنها تو را در دل دارد و همین الان به خاطر تو از خود بیخود شده و در مسیر تو قرار گرفته است.
درهر قدم اگرچه سری کرده زیر پای
سرباز پس فگنده و او پیشتر شده
هوش مصنوعی: در هر قدم، با وجود اینکه سرباز پاهایش را به زمین میزند و خود را به جلو میاندازد، باز هم باید مراقب باشد که زیر پایش چه میافتد و چطور پیش میرود.
چون گوش بهر طاعت تو جمله گشته سمع
چون چشم سوی تو همه اعضا نظر شده
هوش مصنوعی: وقتی که گوشها برای بندگی تو آماده شدهاند، همهی اعضای بدن مانند چشمی هستند که به سوی تو نگاه میکنند.
درکوی تو که مجمع ارواح و انفس است
زآفاق در گذشته و زافلاک برشده
هوش مصنوعی: در محله تو که محل جمع روحها و نفسهاست، از دوردستها و از بالا به آن رسیدهاند.
در مجلس تو سوختگان تو همچو شمع
زنده بتیغ گشته و کشته بسر شده
هوش مصنوعی: در مجلس تو، افرادی که دچار عشق و شور شدهاند، همچون شمعی هستند که در آتش سوزانده میشوند و جانشان به پایان میرسد.
دلدادگان صورت جان پرور ترا
ازبهر کشف حال معانی صور شده
هوش مصنوعی: عاشقان، به خاطر درک وضعیت و معانی، چهره جانپرور تو را زیر نظر دارند.
آبی کشیده شاخ زبیخ درخت خوش
قسمی ازو شکوفه وقسمی ثمر شده
هوش مصنوعی: درخت خوشبختی با شاخ و برگهای آبی رنگ، شکوفهها و میوههایی برای خود به وجود آورده است.
تا گفته ای درآیمت ازدر بدین امید
مارا بسان چشم همه خانه درشده
هوش مصنوعی: وقتی تو را به خانه خود دعوت کردهام، به این امید است که مثل چشمی در همه جا، مورد توجه و دید من باشی.
مرسیف راکه دیده زغیر تو باد کور
دل کار چشم کرده بصیرت بصرشده
هوش مصنوعی: مرسیف، کسی را میبیند که با چشمان نادانش، کاری کرده که بینایی واقعی را از دست داده است. او تنها با ظاهری بیخبر، به چیزهایی که در اطرافش هست، نگاه میکند، ولی در حقیقت چیزی نمیبیند.