گنجور

شمارهٔ ۱۲

ای که نام اشنوده باشی خسرو پرویز را
رو سفر کن تا ببینی خسرو تبریز را
بی گمان عاشق شدی شیرین برو فرهاد وار
گر بدی از لطف و حسن آن مملکت پرویز را
آفرین بر مادر گیتی و بر طبعش که او
نام خسرو کرد این شیرین شورانگیز را
لایق این مرتبه شیرین تواند بود و بس
گر شکر چین در خور ست این لعل شکر ریز را
هر شبی از پرتو خود شمع بر بالین نهد
آفتاب روی او مر صبح بیگه خیز را
غالیه ارزان شود هرگه که مشک افشان کند
بر تن همچون حریر آن شعر عنبر بیز را
چشم بیمارش چوبی پرهیز ریزد خون خلق
تن درستی کی بود بیمار بی پرهیز را
نزد مستان شراب عشق او تیره است آب
با لب میگون او صهبای دردآمیز را
سیف فرغانی مدام از فتنه حسنش بود
منتظر همچون شهیدان روز رستاخیز را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که نام اشنوده باشی خسرو پرویز را
رو سفر کن تا ببینی خسرو تبریز را
هوش مصنوعی: اگر نام خسرو پرویز را شنیده‌ای، به سفر برو تا خسرو تبریز را ببینی.
بی گمان عاشق شدی شیرین برو فرهاد وار
گر بدی از لطف و حسن آن مملکت پرویز را
هوش مصنوعی: بدون شک عاشق شده‌ای، شیرین. اگر بخواهی، مثل فرهاد با عشق و فداکاری و از رو محبت و زیبایی به دنبال تو می‌روم، حتی اگر بی‌احترامی کنی و از لطف و زیبایی آن سرزمین دور شوی.
آفرین بر مادر گیتی و بر طبعش که او
نام خسرو کرد این شیرین شورانگیز را
هوش مصنوعی: مادر زمین و طبیعتش قابل ستایش است، زیرا او این دیوانه و شیرین را خسرو نامید.
لایق این مرتبه شیرین تواند بود و بس
گر شکر چین در خور ست این لعل شکر ریز را
هوش مصنوعی: تنها کسی که شایسته این خوشبختی و مقام است، می‌تواند باشد که اگر شکر، تلخ باشد، این سنگ قیمتی که شکر را به شکل ریز درآورده، قابل پذیرش است.
هر شبی از پرتو خود شمع بر بالین نهد
آفتاب روی او مر صبح بیگه خیز را
هوش مصنوعی: هر شب شمعی از نور خود را در کنار خوابگاهش قرار می‌دهد و آفتاب، چهره‌اش را صبح زود نشان می‌دهد.
غالیه ارزان شود هرگه که مشک افشان کند
بر تن همچون حریر آن شعر عنبر بیز را
هوش مصنوعی: هر وقت عطر و بویی هم‌چون حریر بر بدن پخش شود، ارزش غالیه (عطر و بوی خوش) نیز پایین می‌آید.
چشم بیمارش چوبی پرهیز ریزد خون خلق
تن درستی کی بود بیمار بی پرهیز را
هوش مصنوعی: چشم بیمار او به نوعی باعث ایجاد خونی در بدن دیگران می‌شود، بنابراین چگونه ممکن است که یک شخص بیمار بتواند به بهبودی برسد در حالی که خود از پرهیز و احتیاط دوری کند؟
نزد مستان شراب عشق او تیره است آب
با لب میگون او صهبای دردآمیز را
هوش مصنوعی: در نزد عاشقان، شراب عشق او به قدری دلخراش است که آبی که با لب‌های زیبایش مخلوط شده، به نظر تلخ و دردناک می‌آید.
سیف فرغانی مدام از فتنه حسنش بود
منتظر همچون شهیدان روز رستاخیز را
هوش مصنوعی: سیف فرغانی همیشه در انتظار فتنه و جذبه حسنش بود، مانند شهیدانی که منتظر قیامت و روز محشر هستند.