بخش ۵۴ - التمثیل فی احوال المنجّم الجاهل عندالملک العالم
بود وقتی منجّمی کانا
همچو اهل زمانه نابینا
پادشاهی ورا به خدمت خواند
گاه و بیگاه پیش خود بنشاند
پادشا مر ورا سؤالی کرد
مشکلش از ره محالی کرد
پادشا زیرک و جهانبین بود
ظاهر و باطنش پر از دین بود
گفت روزی برای خود بگزین
رو به تقویم حال خویش ببین
آن زمان کت همه کمال بُوَد
کوکب نحس در وبال بُوَد
طالعت را همه شرف باشد
حال تو بر تو منکشف باشد
هیچ نکبت نباشدت پیدا
خیز و دل شادمانه پیش من آ
تاترا خلعتی دهم در خور
تا شود فقر و فاقهات کمتر
مرد ابله برفت و روز گزید
وآنچه مقصود شاه بود ندید
بامدادی بَرِ شه آمد زود
که از آن بهترینش روز نبود
شاه چون دید مرد را دلشاد
صد در از رنج و غم برو بگشاد
گفت در حال گردنش بزنید
بسته ویرا ز پیش من بکشید
مرد دژخیم مر ورا بکشید
برد واندر زمان سرش ببرید
می ندانست روز نیک از بد
بود تقلید امام او نه خرد
بخش ۵۳ - فی تسویة البیوت: اختراعی چنین هرآنکه نهادبخش ۵۵ - صفة مقادیر ابروج والکواکب السیّارة: غافلند این منجّمان از کار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود وقتی منجّمی کانا
همچو اهل زمانه نابینا
هوش مصنوعی: زمانی بود که منجمان به مانند مردم زمان خود، نابینا بودند و از حقیقتها غافل.
پادشاهی ورا به خدمت خواند
گاه و بیگاه پیش خود بنشاند
هوش مصنوعی: سلطان او را به خدمت خود فرا میخواند و به طور مکرر او را در کنار خود مینشاند.
پادشا مر ورا سؤالی کرد
مشکلش از ره محالی کرد
هوش مصنوعی: پادشاه از او سؤالی پرسید که مشکل او ناشی از یک وضعیت دشوار و غیرقابل حل بود.
پادشا زیرک و جهانبین بود
ظاهر و باطنش پر از دین بود
هوش مصنوعی: پادشاهی هوشمند و آگاه بود که ظاهر و باطنش پر از ایمان و دیانت بود.
گفت روزی برای خود بگزین
رو به تقویم حال خویش ببین
هوش مصنوعی: یک روزی را انتخاب کن و به تقویم نگاه کن تا حال و وضعیت خود را بررسی کنی.
آن زمان کت همه کمال بُوَد
کوکب نحس در وبال بُوَد
هوش مصنوعی: در آن زمان، تمام خوبیها و کمالات پیدا میشود، و ستاره شوم و بدشانسی همچنان در مشکلات و سختیها باقی خواهد ماند.
طالعت را همه شرف باشد
حال تو بر تو منکشف باشد
هوش مصنوعی: سرنوشت تو همواره با شکوه است و حال تو باید برای خودت آشکار باشد.
هیچ نکبت نباشدت پیدا
خیز و دل شادمانه پیش من آ
هوش مصنوعی: هیچ بدبختی و ناراحتی در اینجا وجود ندارد، بیدرنگ بیایید و با دل شاد نزد من بیایید.
تاترا خلعتی دهم در خور
تا شود فقر و فاقهات کمتر
هوش مصنوعی: به تو لباسی میدهم که با آن فقر و تنگدستیات کاهش یابد.
مرد ابله برفت و روز گزید
وآنچه مقصود شاه بود ندید
هوش مصنوعی: مرد نادان رفت و روز را انتخاب کرد و در نهایت چیزی که مورد نظر پادشاه بود را ندید.
بامدادی بَرِ شه آمد زود
که از آن بهترینش روز نبود
هوش مصنوعی: صبح زود، خدمت شاه رسید که آن روز بهترین فرصت برای ملاقات نبود.
شاه چون دید مرد را دلشاد
صد در از رنج و غم برو بگشاد
هوش مصنوعی: وقتی شاه مردی را شاد و خوشحال دید، او را از تمام رنجها و غمها آزاد کرد.
گفت در حال گردنش بزنید
بسته ویرا ز پیش من بکشید
هوش مصنوعی: گفت که گردن او را بزنید و او را از پیش من دور کنید.
مرد دژخیم مر ورا بکشید
برد واندر زمان سرش ببرید
هوش مصنوعی: مردی که درنده و خشن بود، او را به قتل رساند و در یک لحظه سرش را قطع کرد.
می ندانست روز نیک از بد
بود تقلید امام او نه خرد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فرد نمیتوانست روز خوب را از روز بد تشخیص دهد و در این میان، تقلید از امام، نشانهای از نداشتن هوش و خرد اوست.