گنجور

بخش ۴۹ - در مدح صدرالدّین شمس‌الائمه ابوطاهر عمر

صدر دین شمسهٔ ائمّه عُمَر
که نیارد چنو زمانه دگر
شربت شرع و دین ز باغ رسول
از نسیم فتوح کرده قبول
حافظ شرع بهر پیوندش
دیدهٔ جان ندیده مانندش
از عزازیل ننگری که بتفت
دیر بشنید امر و زود برفت
از نهیب بزرگ مایهٔ او
می‌گریزد ز سهم سایهٔ او
حفظ او تا جناب شرع سپرد
دیو نسیان ازو جنابت برد
تنش از بس که پاس دین دارد
آسمان چشم بر زمین دارد
صورت امن او خفیف‌الحجم
لیک مُرشد بسان نکته و عجم
بینی آن ذات پر لطافت او
وان صفای بری ز آفت او
هم فصیح سزای گفتارست
هم صبیح ملیح دیدارست
لاجرم نطقش اندرین منزل
همچو عیسی ز گِل نماید دل
هست رطب‌اللسان به مدحت او
جبرئیل از کمال رفعت او
هم سرای سرور ازو آباد
هم همه دوستان ازو دلشاد
چون دعا را نهاد خواهد برخ
عیسی آمین کند ز چارم چرخ
سوز سینه‌ش اگر عیان گردد
چنبرِ چرخ رایگان گردد
شادی آمد چو او به صدر نشست
بر سرِ دست برنهاده بدست
صفت صفوت دل پاکش
نعت نطق شگرف و چالاکش
پردهٔ عرش و آیهٔ الکرسیست
شهد فردوس و حجرهٔ قدسیست
از مروّت لطیف منزل‌تر
ور قناعت خفیف محمل‌تر
هر عبارت کز آن فصیح آید
دم بُوَد کز لب مسیح آید
هرکه بر آستان دین باشد
عیسی مریم آستین باشد
خصم در دست خاطرش چیرش
کُند باشد چو پشت شمشیرش
تا بدو خویشتن بیاراید
منبر از گریه هیچ ناساید
معنی از لفظ او پدید از دور
چون رخ حور عین ز پردهٔ نور
داده کلکش چنانکه شاه عروس
از نقاب تُنُک خرد را بوس
هم درخت وفا از او پربار
هم زبان ثنا ازو در کار
در دعا دست دل چو برگیرد
چرخ چتر رضا به سر گیرد
در دعاها چو دست برکند او
چرخ را صدهزار در کند او
برسد تا به عرش و یابد اجاب
نشود نُه فلک ز پیش حجاب
خلق او همچو زهره قائد دین
ذهن او در سخن عُطارد دین
چون خرد کارهاش روشن و چست
چون قضا سطوتش درشت و درست
مرده دل مانده بود از پی آز
جان چو در دل نشست گاه نیاز
زنده کرد از برای یزدان را
مال او دل جمال او جان را
تا که مالش رسد به هر یاری
از جمالش توانگرم باری
خاک پایش اگر به دست کند
حور از آن خاک آبدست کند
غم گریزد چو او شود خندان
به تک پای و جامه در دندان
حلقه در گوش کرده مردم چشم
پیش آن طاق و ابرو و خم چشم
اندران کلک و خط و فضل و جمال
دست زیر زنخ بمانده خیال
خاک پایش اگرچه زو دورست
خوش چو آب دهان زنبورست
او خرد بهر راه دین دارد
عین دین است زان چنین دارد
در صلابت چو عمّری دگرست
مر سر علم را سری دگرست
روز و شب ساز آن جهان سازد
زان به دیگر عمل نپردازد
کار او نیست جز صلاح جهان
هست ازو تازه هر زمان ایمان
هیچ ناگشته گرد هزل و فضول
شده خشنود ازو خدا و رسول
نایب شرع مصطفی اویست
عالم علمِ مرتضی اویست
علم تأویل بر زبان دارد
شرح تنزیل را بیان دارد
هرچه با مرتضی بگفت رسول
او به جان کرده است جمله قبول
تا درآمد به عالم فانی
بود شرع رسول را بانی
آن چنان علم شرعش از بر شد
کان جهانش به جان مصوّر شد
گشت با مرتضی درین ره یار
لو کشف گشت بر دلش چو نگار
هرکه تن دشمنست و یزدان دوست
دانکه والرّاسخون فی‌العلم اوست
در ثنایش هرآنچه اندیشم
سیرتش گویدم که من بیشم
عجز پیش آورم من از کارش
باد یزدان به حکم در یارش
عرض از عرض دین مقید باد
تنش از عقل کلّ مؤیّد باد
بر ز عقل و خرد مکانش باد
عمر چون علم جاودانش باد
باد این خاک تا ابد دلکش
هم چنان چون سمندر از آتش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صدر دین شمسهٔ ائمّه عُمَر
که نیارد چنو زمانه دگر
هوش مصنوعی: رهبری دین و نور ائمه، همچون عمر، دیگر زمانه‌ای را تحمل نمی‌کند.
شربت شرع و دین ز باغ رسول
از نسیم فتوح کرده قبول
هوش مصنوعی: شربتی از دین و شرع که به واسطه رسول درختی شکل گرفته، به لطف نسیم پیروزی، مورد پذیرش قرار گرفته است.
حافظ شرع بهر پیوندش
دیدهٔ جان ندیده مانندش
هوش مصنوعی: حافظ در این بیت به این اشاره دارد که عشق و پیوند واقعی از نظر روح و دل به گونه‌ای است که نمی‌توان دیدگاه‌های معمول را در مورد آن به کار برد. او می‌خواهد بگوید که عشق واقعی، فراتر از ظواهر و قواعد دینی است و تنها از طریق عمق احساسات قابل درک و تجربه است.
از عزازیل ننگری که بتفت
دیر بشنید امر و زود برفت
هوش مصنوعی: از عزازیل نترس، چون او از دور به تو می‌نگرد؛ مانند بتی که در معبد به آرامی انتظار می‌کشد، ولی به زودی همه چیز به سرانجام می‌رسد.
از نهیب بزرگ مایهٔ او
می‌گریزد ز سهم سایهٔ او
هوش مصنوعی: از صدای بلند و هیبت قوی او، مایه و اساسش فرار می‌کند و تحت تأثیر قدرت سایه‌اش قرار می‌گیرد.
حفظ او تا جناب شرع سپرد
دیو نسیان ازو جنابت برد
هوش مصنوعی: تا وقتی که در حریم دین محافظت می‌شود، فراموشی و خیالات سوء از او دور می‌شود و پاکی و احترام حفظ می‌گردد.
تنش از بس که پاس دین دارد
آسمان چشم بر زمین دارد
هوش مصنوعی: به خاطر اعتقاداتش و احترامی که برای دین قائل است، همیشه به آسمان نگاه می‌کند و مانند کسی است که از زمین غافل مانده است.
صورت امن او خفیف‌الحجم
لیک مُرشد بسان نکته و عجم
هوش مصنوعی: ظاهر او کوچک و ظریف است، اما همانند حکمت و نکته‌های عمیق، راهنمایی بزرگ و ارزشمند به شمار می‌آید.
بینی آن ذات پر لطافت او
وان صفای بری ز آفت او
هوش مصنوعی: به او که دارای لطافت خاصی است، نگاه کن و به پاکی و بی‌نقصی‌اش که از هرگونه آفتی دور است.
هم فصیح سزای گفتارست
هم صبیح ملیح دیدارست
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی بیان می‌کند که هم سخن واضح و شیوا لازم است و هم چهره زیبا و دلنشین برای دیدار. یعنی ارتباط خوب و همچنین جذابیت ظاهری هر دو مورد توجه و اهمیت هستند.
لاجرم نطقش اندرین منزل
همچو عیسی ز گِل نماید دل
هوش مصنوعی: بی‌تردید، سخنش در این مکان مانند عیسی (علیه‌السلام) از خاک، دل را زنده و شاداب می‌کند.
هست رطب‌اللسان به مدحت او
جبرئیل از کمال رفعت او
هوش مصنوعی: زبان گویاترین در ستایش او، جبرئیل، به خاطر کمال بلندی و مقام اوست.
هم سرای سرور ازو آباد
هم همه دوستان ازو دلشاد
هوش مصنوعی: خانه‌ی شاد و خوشحال به خاطر او پر رونق است و همه‌ی دوستان به خاطر او خوشحال و شاداب هستند.
چون دعا را نهاد خواهد برخ
عیسی آمین کند ز چارم چرخ
هوش مصنوعی: وقتی دعا به آسمان می‌رود، عیسی (ع) پاسخ مثبت خواهد داد و برکت و رحمت الهی از آسمان نازل می‌شود.
سوز سینه‌ش اگر عیان گردد
چنبرِ چرخ رایگان گردد
هوش مصنوعی: اگر درد و رنج درون او آشکار شود، آن وقت مشکلات و محدودیت‌های زندگی هیچ ارزشی پیدا می‌کنند.
شادی آمد چو او به صدر نشست
بر سرِ دست برنهاده بدست
هوش مصنوعی: شادی با آمدن او به اوج رسید و با آرامش تمام بر دستان گشته‌اش نشسته است.
صفت صفوت دل پاکش
نعت نطق شگرف و چالاکش
هوش مصنوعی: دل او پاک و خالص است و سخنوری او شیرین و چالاک، که به زیبایی او اشاره دارد.
پردهٔ عرش و آیهٔ الکرسیست
شهد فردوس و حجرهٔ قدسیست
هوش مصنوعی: بهشت و جایگاه‌های مقدس الهی همچون عرش و آیهٔ الکرسی، مانند شهدی شیرین و مطبوع هستند.
از مروّت لطیف منزل‌تر
ور قناعت خفیف محمل‌تر
هوش مصنوعی: اگر انسان دارای مروت و بزرگ‌منشی باشد، در خانه‌ای لطیف و دلپذیر ساکن می‌شود. اما اگر قناعت و بی‌نیازی را در زندگی پیشه کند، زندگی‌اش ساده‌تر و آسان‌تر خواهد بود.
هر عبارت کز آن فصیح آید
دم بُوَد کز لب مسیح آید
هوش مصنوعی: هر سخنی که زیبا و واضح باشد، مانند کلامی است که از زبان مسیح بر خواهد خواست.
هرکه بر آستان دین باشد
عیسی مریم آستین باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که در پی دین و معنویت باشد، در حقیقت به مقام و جایگاه بالایی دست می‌یابد و از رحمت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار خواهد شد.
خصم در دست خاطرش چیرش
کُند باشد چو پشت شمشیرش
هوش مصنوعی: اگر دشمن در دستان تو باشد و به خاطر تو قدرتش را از دست بدهد، مانند کارکرد شمشیر در پشت آن است.
تا بدو خویشتن بیاراید
منبر از گریه هیچ ناساید
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان به خوبی خود را نزیند و احساساتش را نپرورد، بر روی منبر (یعنی مقام و جایگاه) خود هیچ تأثیری مثبت نخواهد داشت. گریه و اندوه هم در این مسیر کمکی نخواهد کرد.
معنی از لفظ او پدید از دور
چون رخ حور عین ز پردهٔ نور
هوش مصنوعی: معنی کلمات او مانند چهره‌ی زیبای یک حوری که از پشت پرده‌ی نور نمایان می‌شود، ظاهر می‌شود.
داده کلکش چنانکه شاه عروس
از نقاب تُنُک خرد را بوس
هوش مصنوعی: آدمی با ظرافت و دقت کار خود را انجام می‌دهد، به‌گونه‌ای که مانند شاهی باشد که عروس را با دقت و محبت از پشت پرده می‌گیرد و می‌بوسد.
هم درخت وفا از او پربار
هم زبان ثنا ازو در کار
هوش مصنوعی: درخت وفا از او پرثمر و پربار است و زبان ستایش نیز به واسطه او به کار می‌آید.
در دعا دست دل چو برگیرد
چرخ چتر رضا به سر گیرد
هوش مصنوعی: زمانی که دل در دعا و نیایش بلند شود، چرخ روزگار برکت و رضایت را بر سر انسان می‌نهد.
در دعاها چو دست برکند او
چرخ را صدهزار در کند او
هوش مصنوعی: وقتی او به دعا دست می‌زند، چرخ گردون را به صد هزار در باز می‌کند.
برسد تا به عرش و یابد اجاب
نشود نُه فلک ز پیش حجاب
هوش مصنوعی: اگر کسی به مقام بلند و والایی برسد و دعا یا خواسته‌اش برآورده شود، دیگر نه آسمان‌ها و نه حجاب‌ها نمی‌توانند مانع او شوند.
خلق او همچو زهره قائد دین
ذهن او در سخن عُطارد دین
هوش مصنوعی: آفرینش او مانند سیاره زهره زیبایی است و فکرش در سخن، مانند عطارد که نشان‌دهنده هوش و ذکاوت است، در دین و مذهب نمایان می‌شود.
چون خرد کارهاش روشن و چست
چون قضا سطوتش درشت و درست
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه، کارها را به روشنی و نیکی انجام می‌دهد و در عین حال، تقدیر خداوند هم قدرتی قوی و بی‌نقص دارد.
مرده دل مانده بود از پی آز
جان چو در دل نشست گاه نیاز
هوش مصنوعی: دل مرده و خسته‌ای در جستجوی زندگی بود، اما وقتی لحظه‌ای از نیاز در دلش برخاست، به حالت دلخواهش رسید.
زنده کرد از برای یزدان را
مال او دل جمال او جان را
هوش مصنوعی: برای خداوند، مال و زیبایی و جان را به زندگی برمی‌گرداند.
تا که مالش رسد به هر یاری
از جمالش توانگرم باری
هوش مصنوعی: هرگاه ثروت و زیبایی او به دیگران برسد، من هم از این زیبایی غنی و سعادتمند می‌شوم.
خاک پایش اگر به دست کند
حور از آن خاک آبدست کند
هوش مصنوعی: اگر کسی خاک پای او را بردارد، حوریان از آن خاک برای خود آب گوارا می‌سازند.
غم گریزد چو او شود خندان
به تک پای و جامه در دندان
هوش مصنوعی: غم در زمانی که او با خوشحالی و لبخند ظاهر می‌شود و تنها با یک پای به سمت جلو می‌رود، فرار می‌کند و از او دور می‌شود.
حلقه در گوش کرده مردم چشم
پیش آن طاق و ابرو و خم چشم
هوش مصنوعی: مردم در اطراف آن شخص، مانند حلقه‌ای که در گوش آویزان است، جمع شده‌اند و همه به زیبایی‌های چشمان او و قوس ابرویش خیره شده‌اند.
اندران کلک و خط و فضل و جمال
دست زیر زنخ بمانده خیال
هوش مصنوعی: در آنجا که هنر و زیبایی و فضیلت جمع شده است، دست خیال به زیر چانه مانده است.
خاک پایش اگرچه زو دورست
خوش چو آب دهان زنبورست
هوش مصنوعی: گرد و غبار پای او هر چند از ما دور است، اما همانند شهدی است که زنبور از دهان خود بیرون می‌آورد و شیرین و دلچسب است.
او خرد بهر راه دین دارد
عین دین است زان چنین دارد
هوش مصنوعی: او برای مسیر دین خود خرد و فهمی داراست و به همین دلیل حقیقت دین را به خوبی درک کرده و در زندگی‌اش پیاده می‌کند.
در صلابت چو عمّری دگرست
مر سر علم را سری دگرست
هوش مصنوعی: در استقامت و坚韧 بودن شبیه عمر هست، ولی سر علم، سر دیگری دارد.
روز و شب ساز آن جهان سازد
زان به دیگر عمل نپردازد
هوش مصنوعی: روز و شب به خاطر آن جهان، ساز وکاری انجام می‌دهند و از کار دیگری غافل نمی‌شوند.
کار او نیست جز صلاح جهان
هست ازو تازه هر زمان ایمان
هوش مصنوعی: او فقط برای بهبود و اصلاح جهان فعالیت می‌کند و از او هر لحظه ایمان و تازگی به وجود می‌آید.
هیچ ناگشته گرد هزل و فضول
شده خشنود ازو خدا و رسول
هوش مصنوعی: هیچ کس نباید درشت و بی‌ادب باشد و از بیهوده‌گویی و حرف‌های بی‌فایده خشنود شود؛ چون این امر نه مورد رضایت خداست و نه پیامبر.
نایب شرع مصطفی اویست
عالم علمِ مرتضی اویست
هوش مصنوعی: او نماینده شرع پیامبر اسلام است و عالم به علم و دانش امام علی نیز اوست.
علم تأویل بر زبان دارد
شرح تنزیل را بیان دارد
هوش مصنوعی: دانش تفسیر به طور عمیق و دقیق به توضیح و تبیین معانی آیات و متون دینی می‌پردازد.
هرچه با مرتضی بگفت رسول
او به جان کرده است جمله قبول
هوش مصنوعی: هر چه که پیامبر با مرتضی (علی) صحبت کرده، به جان و دل پذیرفته شده است.
تا درآمد به عالم فانی
بود شرع رسول را بانی
هوش مصنوعی: زمانی که به این دنیای فانی وارد شد، قوانین و دستورات پیامبر، بنیان‌گذار خود را داشت.
آن چنان علم شرعش از بر شد
کان جهانش به جان مصوّر شد
هوش مصنوعی: دانش او از دین به حدی عمیق و گسترده بود که دنیای او به تصویر روحش درآمد.
گشت با مرتضی درین ره یار
لو کشف گشت بر دلش چو نگار
هوش مصنوعی: مرتضی در این مسیر دوست و یاری بود که در دلش به مانند نگار، عشق و زیبایی نمایان شد.
هرکه تن دشمنست و یزدان دوست
دانکه والرّاسخون فی‌العلم اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که با بدنش دشمنی کند و دلش با خدا باشد، بدان که او از اهل علم و آگاهی است.
در ثنایش هرآنچه اندیشم
سیرتش گویدم که من بیشم
هوش مصنوعی: هرچه در مورد ستایش او فکر کنم، نشانگر شخصیت اوست و من بیش از این نمی‌دانم.
عجز پیش آورم من از کارش
باد یزدان به حکم در یارش
هوش مصنوعی: من از ناتوانی‌ام در برابر کار او به یزدان پناه می‌برم، زیرا او به حكمت خود در کنار اوست.
عرض از عرض دین مقید باد
تنش از عقل کلّ مؤیّد باد
هوش مصنوعی: ایمان و دین باید با احتیاط و دقت بیان شود و از خرد کل نیز پشتیبانی شود.
بر ز عقل و خرد مکانش باد
عمر چون علم جاودانش باد
هوش مصنوعی: بهتر است که عمر انسان به اندازه‌ای باشد که با علم و دانش او همراه باشد و خرد و اندیشه‌ی او همیشه در یاد و خاطر مردم باقی بماند.
باد این خاک تا ابد دلکش
هم چنان چون سمندر از آتش
هوش مصنوعی: باد این سرزمین همیشه دل‌نواز است، درست مانند سمندری که از آتش لذت می‌برد و هرگز آسیب نمی‌بیند.