بخش ۶۶ - اندر صفت صورت عالم
تو به گوهر ورای دو جهانی
چکنم قدرِ خود نمیدانی
با زنان نیک هم نبردی تو
با چنین زور مردِ مردی تو
چه کمست ای بزرگ زاده ترا
در گشادهست و خوان نهاده ترا
گر تو خود را در این سرای غرور
از سرِ جهل و بخل داری دور
پنج نوبت زنی چو عقل و چو جان
بر سرِ هفت چرخ و چار ارکان
ور قبای فنا بیندازی
به قبیلهٔ بقای حق تازی
بر سه جانت بکن به شبگیری
دو سلام و چهار تکبیری
آخشیجان و گنبد دوّار
مردگانند زندگانیخوار
چه کنی در جهان بیم آرش
زانکه بیپرسش است بیمارش
برگذر کین سرای پر وحلست
نردبان پایه عمر و بام اجلست
هرکه بر متن این سرای رسید
باز دستش به دیدگان بکشید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.