بخش ۱ - فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح
فیالعلم و درجة العلم و المتعلّم والسائل والمسئول، قالاللّٰه تعالی: والذین اوتوا العلم درجات، و قال ایضاً: قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون، قال النّبی علیهالسّلام: العلماء ورثة الانبیاء، و قال ایضاً: اطلبوا العلم ولو بالصّین، و قال صلّیاللّٰه علیه و سلّم: نوم العلماء خیر من عبادة الجهلاء، و قال: العلم علمان علم الابدان و علم الادیان.
علم سوی در آله برد
نه سوی مال و نفس و جاه برد
آنچه دانستهای به کار درآر
پس دگر علم جوی از درِ کار
حلم باید نخست پس علمت
برخور از علم خوانده با حلمت
علم بیحلم خاک کوی بود
علم با حلم آب روی بود
جان بیعلم دل بمیراند
شاخ بیبار ریو گیراند
جاهل از جاه و مال جوید سود
مزد آجل به عاجل آرد زود
مرد بیعلم لیف درد بود
دُر ز بحر بزرگ خرد بود
هرکرا علم نیست گمراهست
دست او زان سرای کوتاهست
مرد را علم ره دهد به نعیم
مرد را جهل در برد به جحیم
علم باشد دلیل نعمت و ناز
خنک آنرا که علم شد دمساز
روز کارند اهل علم و هنر
سینهشان چرخ و نکتشان اختر
صبر مردان چو جفت شد با علم
چون بدانند خلق باشد و حلم
علم از حلم نیک پی گردد
سنگ بیسنگ لعل کی گردد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.