گنجور

بخش ۸ - ذکر تلاوة قرآن

کی چشی طعم و لذّت قرآن
چون زبان بردی و نبردی جان
از درِ تن به منظر جان آی
به تماشای باغ قرآن آی
تا به جان تو جلوه بنماید
آنچه بود آنچه هست وانچ آید
تر و خشک جهان درون و برون
آنچه موجود شد به کن فیکون
حکمهایی که گشت ازو محکوم
همه گردد ترا ازو معلوم
بشنواند ترا صفات خدای
گشته پیشت به صدق قصّه سرای
مستمع چون کند سماع کلام
گیردش نطق موی بر اندام
تا ببینی به دیدهٔ اخلاص
چون بخوانی تو سورهٔ اخلاص
صورتی همچو سرو غاتفری
نظم او چون بنفشهٔ طبری
نصب و رفعش چو عرش و چون کرسی
گر تو از مرشد خرد پرسی
جرّ و جزم وی از طریق قدم
لوح محفوظ و سرِّ سیر قلم
حرفها بال روح و پردهٔ نور
نقطه‌ها خال مُشک بر رخ حور
این چنین درنگر به صورت او
چون بخوانی تو سرِّ سورت او
تا الف را درون رای آرد
با و تا را به زیر پای آرد
تا فروشد به جای جان و خرد
صورت خوب را به هشدهٔ بد
زانکه در کوی عشق و حدّت هنگ
بیش از این قیمتی نیارد رنگ
بوتهٔ شهوت امتحانش کند
پس از آن همچو زرّ کانش کند
پس دگرباره بوته‌ای سازد
تا درو غِشّ و خشم بگذارد
پس چو نرمش کند فرو ساید
تا بدو تاج را بیاراید
هرکرا ملک عقل و دین باشد
افسر و تاج او چنین باشد
سخنی کز تو گشت آلوده
گرچه نیکوست هست بیهوده
باد اگرچه خوش آمد و دلکش
بر حدث بگذرد نماند خوش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی چشی طعم و لذّت قرآن
چون زبان بردی و نبردی جان
هوش مصنوعی: وقتی زبان به سخن گشودید و از قرآن چیزی نگفتید، چه کسی می‌تواند طعم و لذت آن را بچشد؟
از درِ تن به منظر جان آی
به تماشای باغ قرآن آی
هوش مصنوعی: از درِ جسم و بدن به سوی روح و جان بیا و به تماشای زیبایی‌های آیات قرآن بپرداز.
تا به جان تو جلوه بنماید
آنچه بود آنچه هست وانچ آید
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو هستی، آنچه که بوده، هست و خواهد بود، خود را به نمایش می‌گذارد.
تر و خشک جهان درون و برون
آنچه موجود شد به کن فیکون
هوش مصنوعی: همه چیز در دنیا، چه در داخل و چه در خارج، به خواست و اراده خداوند به وجود آمده است.
حکمهایی که گشت ازو محکوم
همه گردد ترا ازو معلوم
هوش مصنوعی: حکم‌هایی که از آن صادر شده، همه به نوعی تو را تحت تأثیر قرار می‌دهند و نتیجه‌اش بر تو آشکار می‌شود.
بشنواند ترا صفات خدای
گشته پیشت به صدق قصّه سرای
هوش مصنوعی: به تو ویژگی‌های خدا را خواهند گفت و داستانی راست و درست درباره‌اش برایت خواهند سرود.
مستمع چون کند سماع کلام
گیردش نطق موی بر اندام
هوش مصنوعی: وقتی شنونده به سخن گوش می‌دهد، روحش به قدری تحت تأثیر قرار می‌گیرد که پوستش به لرزه درمی‌آید.
تا ببینی به دیدهٔ اخلاص
چون بخوانی تو سورهٔ اخلاص
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به اینکه وقتی با نیت خالص و از روی صدق و اخلاص چیزی را بخوانی، تأثیر آن به چشمانت نمایان می‌شود و حس واقعی آن را درک می‌کنی. در واقع، با خواندن سوره‌ای که به توحید و خلوص اشاره دارد، می‌توانی عمق معنای آن را در وجود خود حس کنی.
صورتی همچو سرو غاتفری
نظم او چون بنفشهٔ طبری
هوش مصنوعی: صورت او شبیه به سرو بلند و زیباست و نظم کلامش به مانند بنفشه‌ی لطیف و خوشبو است.
نصب و رفعش چو عرش و چون کرسی
گر تو از مرشد خرد پرسی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی درباره نصب و رفع (مشکلات) از استاد خرد بپرسی، مثل عرش و کرسی است. این بدان معناست که مثل ساختارهای بزرگ و مهمی که در آسمان و زمین وجود دارند، حل و فصل مسائل نیز به دانش و بینش عمیق نیاز دارد.
جرّ و جزم وی از طریق قدم
لوح محفوظ و سرِّ سیر قلم
هوش مصنوعی: او با اظهارات و تصمیماتش از طریق قدمت ثبت شده و راز حرکت قلم، در حال حرکت و تلاش است.
حرفها بال روح و پردهٔ نور
نقطه‌ها خال مُشک بر رخ حور
هوش مصنوعی: گفتارها مانند پر و بالی هستند که روح را سیر می‌کنند و نور، نقطه‌های زیبایی است که همچون خال‌های مشک روی چهره حوریان می‌درخشد.
این چنین درنگر به صورت او
چون بخوانی تو سرِّ سورت او
هوش مصنوعی: به این شیوه به چهره او نگاه کن، که وقتی او را می‌خوانی، راز چهره‌اش برایت آشکار می‌شود.
تا الف را درون رای آرد
با و تا را به زیر پای آرد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که الف (که در اینجا نماد دانش و آگاهی است) باید در درون فکر و اندیشه انسان جای بگیرد و سپس تلاش و کوشش (نماد تا) باید به عنوان پایه و زیرساخت کار قرار گیرد. به عبارتی، ابتدا باید دانایی را در دل و ذهن خود نهادینه کنیم و سپس با تلاش و کوشش، آن را عملی سازیم.
تا فروشد به جای جان و خرد
صورت خوب را به هشدهٔ بد
هوش مصنوعی: انسان ممکن است به خوبی ظاهری و زیبایی‌های ظاهری ارزش بیشتری نسبت به جان و عقل خود بدهد و در این راه حتی به تباهی و بدی‌ها تن بدهد.
زانکه در کوی عشق و حدّت هنگ
بیش از این قیمتی نیارد رنگ
هوش مصنوعی: زیرا در مسیر محبت و شدت احساس، دیگر هیچ چیز ارزش یا رنگی ندارد.
بوتهٔ شهوت امتحانش کند
پس از آن همچو زرّ کانش کند
هوش مصنوعی: شهوت انسان را آزمایش می‌کند و پس از آن، مانند زر که در کوره تصفیه می‌شود، خالص و ارزشمند می‌گردد.
پس دگرباره بوته‌ای سازد
تا درو غِشّ و خشم بگذارد
هوش مصنوعی: سپس دوباره گیاهی می‌کارد تا در آن نیرنگ و عصبانیت را به خطر بیندازد.
پس چو نرمش کند فرو ساید
تا بدو تاج را بیاراید
هوش مصنوعی: پس وقتی که آرامش به خود می‌گیرد، کم‌کم به سمت او می‌آید تا تاج را بر سرش بگذارد.
هرکرا ملک عقل و دین باشد
افسر و تاج او چنین باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که عقل و دین دارد، همچون تاجی بر سر خود دارد که نشان‌دهنده‌ی مقام و ارزش اوست.
سخنی کز تو گشت آلوده
گرچه نیکوست هست بیهوده
هوش مصنوعی: اگر سخنی که از تو بیرون آمده، به خاطر آلودگی یا ناپاکی‌اش از ارزش و زیبایی برخوردار باشد، در نهایت فایده‌ای ندارد و بی‌فایده است.
باد اگرچه خوش آمد و دلکش
بر حدث بگذرد نماند خوش
هوش مصنوعی: باد اگرچه دلنشین و خوشایند است، اما لحظه‌گذراست و دوام ندارد.