گنجور

بخش ۷۹ - فی الحذر عن‌القدر

بندگان را که از قدر حذر است
آن نه زیشان که آن هم از قدر است
قدر و تقدیر او نهاد چو چنگ
که شناسد همی ز نام و ز ننگ
زان چو بربط به هر خیال همی
خفته نالد ز گوشمال همی
پیش دیوانِ حکم او جز مرد
شکر سیلی حق که داند کرد
سنگ خواران حکم چو سندان
نزنند از برای جان دندان
که کند با قضای او آهی
جز فرومایه‌ای و گمراهی
آه تو با قضای او باد است
با قضایش دل تو ناشاد است
با قضا مر ترا چو نیست رضا
نشناسی خدای را به خدا
کو در این راه کردنی کردن
که تواند قفای او خوردن
کردنی بایدت عزازیلی
تا زند دست لعنتش سیلی
سیلی کز دو دست دوست خوری
همچو بادام بی دو پوست خوری
گردنانی که با خدای خوشند
حکم را بُختیان بارکشند
چون چراغند اگرچه در بندند
زانکه جان می‌کنند و می‌خندند
هر بلایی که دل نماید از او
گر یکی ور هزار شاید از او
حکم و تقدیر او بلا نبوَد
هرچه آید به جز عطا نبوَد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بندگان را که از قدر حذر است
آن نه زیشان که آن هم از قدر است
هوش مصنوعی: بندگان را که از مقام و ارزش خود دوری می‌ورزند، این دوری به خاطر خود آن‌ها نیست، بلکه به خاطر مقام و ارزشی است که دارند و از آن غافلند.
قدر و تقدیر او نهاد چو چنگ
که شناسد همی ز نام و ز ننگ
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر او به‌گونه‌ای است که مانند چنگی عمل می‌کند؛ یعنی ویژگی‌ها و نشانه‌های فرد، چه خوب و چه بد، به‌خوبی شناخته می‌شوند.
زان چو بربط به هر خیال همی
خفته نالد ز گوشمال همی
هوش مصنوعی: از آن بربط (ساز موسیقی) هر خیالی در ذهن خفته، ناله‌ای سر می‌دهد که گویی در حال تنبیه است.
پیش دیوانِ حکم او جز مرد
شکر سیلی حق که داند کرد
هوش مصنوعی: در محضر دیوان عدل او، تنها کسی که می‌داند حق را چه طور باید پذیرفت، مردی است که از روی شکر و سپاس در برابر تقدیر و اتفاقات زندگی می‌ایستد.
سنگ خواران حکم چو سندان
نزنند از برای جان دندان
هوش مصنوعی: خود را به سادگی به خطر نندازید، زیرا افرادی که خوار و ذلیل هستند، مانند چیزی که در زیر یک سندان قرار دارد، هیچ ارزشی ندارند و بی‌رحمی می‌کنند. پس برای حفظ جان خود باید با احتیاط رفتار کرد و از هرگونه خطر دوری جست.
که کند با قضای او آهی
جز فرومایه‌ای و گمراهی
هوش مصنوعی: کسی که با تقدیر او سازگار نباشد، فقط دلشکستگی و انحراف برایش به دنبال خواهد داشت.
آه تو با قضای او باد است
با قضایش دل تو ناشاد است
هوش مصنوعی: ناله و آه تو به سرنوشت او مربوط می‌شود و به همین خاطر دل تو از حال او ناراحت است.
با قضا مر ترا چو نیست رضا
نشناسی خدای را به خدا
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت تو با رضایت همراه نیست، به هیچ وجه نمی‌توانی خدا را بشناسی.
کو در این راه کردنی کردن
که تواند قفای او خوردن
هوش مصنوعی: کسی که در این مسیر می‌خواهد تلاش کند، باید بداند که ممکن است با مشکلات و چالش‌هایی مواجه شود.
کردنی بایدت عزازیلی
تا زند دست لعنتش سیلی
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مقام و منزلت بزرگ، باید کارهای شایسته‌ای انجام دهی تا بتوانی بر دشواری‌ها و زشتی‌ها غلبه کنی.
سیلی کز دو دست دوست خوری
همچو بادام بی دو پوست خوری
هوش مصنوعی: اگر از دوستی ضربه‌ای بخوری، مانند بادامی خواهی بود که بدون اینکه پوستش را بکنند، تناول می‌کنی.
گردنانی که با خدای خوشند
حکم را بُختیان بارکشند
هوش مصنوعی: کسانی که با خداوند توافق و هماهنگی دارند، به راحتی از بار مشکلات و مسئولیت‌ها عبور می‌کنند.
چون چراغند اگرچه در بندند
زانکه جان می‌کنند و می‌خندند
هوش مصنوعی: اگرچه در زندان هستند، اما مانند چراغی می‌درخشند و با زندگی و شادی روح خود را زنده نگه می‌دارند.
هر بلایی که دل نماید از او
گر یکی ور هزار شاید از او
هوش مصنوعی: هر مشکل و سختی که دل انسان بخواهد، چه زیاد و چه کم، از همان دل نشأت می‌گیرد.
حکم و تقدیر او بلا نبوَد
هرچه آید به جز عطا نبوَد
هوش مصنوعی: هر چه در دنیا رخ می‌دهد، نتیجهٔ ارادهٔ اوست و هیچ چیزی جز لطف و نعمت او نیست.