بخش ۱۳ - فیالهدایة
سبب هدیهٔ ایادی او
نفس را مهتدی و هادی او
در ره شرع و فرض و سنّت خویش
منّت حق شمر نه منّت خویش
نوربخش یقین و تلقین اوست
هم جهانبان و هم جهانبین اوست
چون پرستد تن گران او را
چه شناسد روان و جان او را
سنگ پاره است لعل کان آنجا
بوالفضولست عقل و جان آنجا
بیزبانی ثنا زبان تو بس
هرزهگویی غم و زیان تو بس
منّت کردگار هادی بین
کادمی را زجمله کرد گزین
از پسِ کفر اهل دینمان کرد
به سیاهی سپیدبینمان کرد
حضرتش را برای ماده و نر
بینیازی ز پیر و پیغمبر
کرده از بهر رهبری شش میر
گربهای را فتی سگی را پیر
تو مر آنرا که رخ به حق نارد
بت شمر هرچه داند و دارد
رهبرت لطف او تمام بُوَد
چرخ از آن پس ترا غلام بود
روی برتافته ز حضرت حق
من نگویم که مردمست الحق
سگ به از ناکسی که روی بتافت
زانکه ناجسته سگ شکار نیافت
سگ کهدانی از چه فربه شد
نه ز تازی به کارها به شد
خود ز رخسار صبح و پشت شفق
در ره عشق پیش رو سوی حق
روز کهْ بود که پردهدر باشد
شب که باشد که پردهگر باشد
هرکه آمد بدو و گوش آورد
خود نیامد که لطف اوش آورد
هم از او دان که جان سجود کند
کابر هم ز آفتاب جود کند
هر هدایت که داری ای درویش
هدیهٔ حق شمر نه کردهٔ خویش
آل برمک ز جود کس گشتند
با سخاوت چو همنفس گشتند
نام ایشان چون روح باقی ماند
ورچه گردون فنای ایشان خواند
قوم این روزگار گرچه خوشند
چون مگس شوخ چشم و دیده کشند
به سخن چون شکر همه نوشند
به سخا دل درند و جان جوشند
بخش ۱۲ - فیالحکمة و سبب رزق الرازق: آن نبینی که پیشتر ز وجودبخش ۱۴ - فی المُجاهدة: چون تو از بود خویش گشتی نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سبب هدیهٔ ایادی او
نفس را مهتدی و هادی او
هوش مصنوعی: هدیهٔ او باعث راهنمایی و هدایت نفس میشود.
در ره شرع و فرض و سنّت خویش
منّت حق شمر نه منّت خویش
هوش مصنوعی: در مسیر دین و احکام شرعی و سنتهای خود، فقط شکر و سپاسگزاری از خداوند را بکن و نه از خودت.
نوربخش یقین و تلقین اوست
هم جهانبان و هم جهانبین اوست
هوش مصنوعی: منبع روشنایی یقین و آموزش اوست، او هم رهبری جهان را بر عهده دارد و هم به آن دید میافکند.
چون پرستد تن گران او را
چه شناسد روان و جان او را
هوش مصنوعی: زمانی که جسم سنگین او را پرستش میکند، چگونه میتواند روح و جان او را بشناسد؟
سنگ پاره است لعل کان آنجا
بوالفضولست عقل و جان آنجا
هوش مصنوعی: سنگی که از آن رنگینکمانی به نام لعل درست شده، در جایی که افراد بیخود و پرگویند، اعتبار و ارزش خود را از دست میدهد. در آن مکان، عقل و جان انسانها هم بیفایده میشود.
بیزبانی ثنا زبان تو بس
هرزهگویی غم و زیان تو بس
هوش مصنوعی: بیزبانی تو به اندازهای قدرتمند است که نیازی به گفتن نیست و هر حرف بیمحتوا و بیمعنا فقط موجب غم و درد میشود.
منّت کردگار هادی بین
کادمی را زجمله کرد گزین
هوش مصنوعی: خداوند مهربان و هدایتکننده، به من لطف و عنایت خود را عطا کرده است و از میان همه موجودات، مرا برای راهنمایی برگزیده است.
از پسِ کفر اهل دینمان کرد
به سیاهی سپیدبینمان کرد
هوش مصنوعی: پس از اینکه کفر و نادانی میان اهل دین پدید آمد، ما را از دیدگاهی روشن به دیدگاهی تاریک و ابهامآلود درآورد.
حضرتش را برای ماده و نر
بینیازی ز پیر و پیغمبر
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که وجود حضرت بهقدری بزرگ و کامل است که نیازی به دلایل و حجتهای همیشگی و سنتهای قدیمی ندارد. او به گونهای است که از هر گونه وابستگی به دیگران، از جمله پیامبران و بزرگان، بینیاز است.
کرده از بهر رهبری شش میر
گربهای را فتی سگی را پیر
هوش مصنوعی: شخصی برای رهبری چند جاندار، شش موش را به عنوان راهنما انتخاب کرده است و در عین حال یک سگ سالخورده نیز در کنارشان قرار دارد.
تو مر آنرا که رخ به حق نارد
بت شمر هرچه داند و دارد
هوش مصنوعی: تو کسی را که زیباییاش را به حق نسبت میدهد، به حساب بتها بگذار و هر چه از او برمیآید و میداند، در نظر بگیر.
رهبرت لطف او تمام بُوَد
چرخ از آن پس ترا غلام بود
هوش مصنوعی: رهبر تو تنها لطف و مرحمت خداوند است، و از آن moment به بعد تو در خدمت او خواهی بود.
روی برتافته ز حضرت حق
من نگویم که مردمست الحق
هوش مصنوعی: من نمیگویم که مردم از جانب خدا روی برگرداندهاند، بلکه حقیقت این است که خود آنها هستند که از رحمت او دوری میکنند.
سگ به از ناکسی که روی بتافت
زانکه ناجسته سگ شکار نیافت
هوش مصنوعی: بهتر است انسان به یک سگ تبدیل شود تا اینکه به شخصی بیارزش تبدیل گردد، زیرا سگ حداقل در زندگیاش به موفقیتی دست پیدا میکند.
سگ کهدانی از چه فربه شد
نه ز تازی به کارها به شد
هوش مصنوعی: سگ کهدانی به خاطر چه چیزی فربه شده است؟ نه به خاطر فعالیتهای تازی.
خود ز رخسار صبح و پشت شفق
در ره عشق پیش رو سوی حق
هوش مصنوعی: طلوع صبح و رنگهای افق، نشانههایی از زیبایی عشق و مسیر رسیدن به حقیقت هستند. در این مسیر، عشق انسان را به جلو میبرد و او را به سوی حقیقت راهنمایی میکند.
روز کهْ بود که پردهدر باشد
شب که باشد که پردهگر باشد
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح به تضاد بین روز و شب اشاره دارد. روز، زمانی است که همه چیز روشن و واضح است و انسانها میتوانند بدون مانع دیده شوند. در مقابل، شب زمانی است که با تاریکی و ابهام همراه است و ممکن است موانع و مشکلات بیشتری وجود داشته باشد. به نوعی، این بیت به توازن و تفاوت میان روشنایی و تاریکی میپردازد و اشاره به شرایطی دارد که در آن انسانها مجبورند با واقعیتها و چالشهای مختلف روبرو شوند.
هرکه آمد بدو و گوش آورد
خود نیامد که لطف اوش آورد
هوش مصنوعی: هر کس به او نزدیک شد و به سخن او گوش داد، به خاطر این نبود که بخواهد از لطف او بهرهمند شود.
هم از او دان که جان سجود کند
کابر هم ز آفتاب جود کند
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که وجود پروردگار چنان برجسته و روشن است که جان انسان در مقابل او تسلیم و سجده میکند، در حالی که همچون خورشید، بخشندگی و جود او نیز بر همه چیز سایه میافکند. این تصویر نشاندهنده عظمت و فضل خالق است که همگان را تحتتأثیر قرار میدهد.
هر هدایت که داری ای درویش
هدیهٔ حق شمر نه کردهٔ خویش
هوش مصنوعی: ای درویش، هر راهنمایی و نوری که در زندگیات دریافت کردی، آن را از سوی حق بدان و نه به حساب تلاشهای خودت.
آل برمک ز جود کس گشتند
با سخاوت چو همنفس گشتند
هوش مصنوعی: افراد خاندان برمک به خاطر generosity و بخشندگی دیگران مشهور شدند، زیرا با برخورداری از روحیه ای همدل و نوع دوست، در میان مردم شناخته شدند.
نام ایشان چون روح باقی ماند
ورچه گردون فنای ایشان خواند
هوش مصنوعی: نام آنها مانند روحی است که همیشه باقی میماند، هرچند که دنیا و زمان آنها را نابود میکند.
قوم این روزگار گرچه خوشند
چون مگس شوخ چشم و دیده کشند
هوش مصنوعی: مردم این روزگار هرچند که به ظاهر شاد و خوشحال هستند، اما مانند مگسهایی هستند که به آسانی جلب توجه میشوند و به نظر میرسد که فقط به ظواهر توجه دارند.
به سخن چون شکر همه نوشند
به سخا دل درند و جان جوشند
هوش مصنوعی: در سخن مانند شیرینی است که همه از آن لذت میبرند و در بخشندگی، دلها را میسوزاند و جانها را به حرکت درمیآورد.