گنجور

شمارهٔ ۱ - افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را

ای کودک زیبا سلب سیمین بر و بیجاده لب
سرمایهٔ ناز و طرب حوران ز رشکت در تعب
زلف و رخت چون روز و شب زان زلفکان بلعجب
افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را
زیبا نگار نازنین رخ چون گل و بر یاسمین
پاکیزه چون حور معین پیرایهٔ خلد برین
بادا بر املاق آفرین کاید چو تو زان حور عین
فخرست بر ما چین و چین از بهر تو املاق را
عیار یار دلبری با غمزه و جان دلبری
کردی ز جانم دل بری زان چشمکان عبهری
در سحر همچون ساحری سنگین دل و سیمین‌بری
دارم فزون ای سعتری در دل دو صد مرزاق را
داری تو ای سرو روان بر لاله و بر ارغوان
از مشک و عنبر صولجان از عشقت ای حور جنان
گشتم قضیب خیزران سرندر جان و جهان
چندین چه داری در غمان مر عاشق مشتاق را
از هجرت ای چون ماه و خور کردی مرا بی‌خواب و خور
بسته دل و خسته جگر لب خشک دارم دیده تر
عهدی که کردی ای پسر با من تو ای جان پدر
زنهار بر جانم مخور مشکن تو آن میثاق را

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کودک زیبا سلب سیمین بر و بیجاده لب
سرمایهٔ ناز و طرب حوران ز رشکت در تعب
هوش مصنوعی: ای کودک زیبا، با چهره‌ای چون نقره و لب‌هایی که سرشار از لذت و شادی است، به خاطر زیبایی‌ات حتی حوری‌ها نیز دچار حسادت می‌شوند.
زلف و رخت چون روز و شب زان زلفکان بلعجب
افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را
هوش مصنوعی: موهای تو و چهره‌ات مانند روز و شب در زیبایی و جادوی خود، جان و دل عاشقان را در هم می‌آمیزد و به شور و شوق می‌آورد.
زیبا نگار نازنین رخ چون گل و بر یاسمین
پاکیزه چون حور معین پیرایهٔ خلد برین
هوش مصنوعی: صورت زیبا و نازنین او همچون گل، و زیبایی او در یاسمین به پاکی حوریان بهشتی است، و زینت بخش بهشت برین می‌باشد.
بادا بر املاق آفرین کاید چو تو زان حور عین
فخرست بر ما چین و چین از بهر تو املاق را
هوش مصنوعی: باد بر گداها و نیازمندان درود بفرستد، چون تو با زیبایی‌های خود مانند حوریان، بر ما افتخار می‌کنی و آنچه را که برای توست، بر گداها و نیازمندان ارزانی می‌دارم.
عیار یار دلبری با غمزه و جان دلبری
کردی ز جانم دل بری زان چشمکان عبهری
هوش مصنوعی: یار محبوب با زیبایی و ناز و عشوه‌اش دل من را از دستم بیرون آورد و با آن چشم‌های دل‌فریبش، مرا مجذوب خود کرد.
در سحر همچون ساحری سنگین دل و سیمین‌بری
دارم فزون ای سعتری در دل دو صد مرزاق را
هوش مصنوعی: در بامداد، مانند یک جادوگر دل‌نگران و با نوری نقره‌ای، در دل خود بیشتر از دوصد وصال را دارم.
داری تو ای سرو روان بر لاله و بر ارغوان
از مشک و عنبر صولجان از عشقت ای حور جنان
هوش مصنوعی: ای سرو راست قامت، تو بر روی لاله‌ها و گل‌های ارغوانی می‌درخشی. بوی مشک و عنبر از وجودت پراکنده است. عشق تو، همچون حوریان بهشتی، مرا مجذوب کرده است.
گشتم قضیب خیزران سرندر جان و جهان
چندین چه داری در غمان مر عاشق مشتاق را
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و شوقی که دارم، درسی و نازک‌دلی از دلم به میان آمده‌ام. از تو می‌خواهم بگویی ای محبوب، چه چیزهایی در دل غمگینت نهفته است؟
از هجرت ای چون ماه و خور کردی مرا بی‌خواب و خور
بسته دل و خسته جگر لب خشک دارم دیده تر
هوش مصنوعی: از رفتن تو، ای کسی که مانند ماه و خورشید می‌درخشی، مرا بی‌خواب کرده‌ای و قلبم را گرفتار و جگرم را آزرده کرده‌ای. اکنون لب‌هایم خشک است و چشمانم پر از اشک.
عهدی که کردی ای پسر با من تو ای جان پدر
زنهار بر جانم مخور مشکن تو آن میثاق را
هوش مصنوعی: ای پسر، تو عهد و پیمانی که با من بستی را فراموش نکن، ای عزیزتر از جانم. مواظب باش که این پیمان را نشکنی و به جانم آسیبی نرسانی.