گنجور

شمارهٔ ۹۳

کسی را که سر حقیقت عیان شد
مجاز صفات وی از وی نهان شد
نشان آن بود بر وجود حقیقت
که نام وی از نیستی بی نشان شد
کسی کو چنین شد که من وصف کردم
یقین دان که او پادشاه جهان شد
ملک شد زمین و زمان را پس آنگه
چو عیسی که او ساکن آسمان شد
روان گشت فرمان او چون سنایی
مر او را که گفت او چنین شو چنان شد
خلیل از سر نیستی کرد دعوی
که سوزنده آتش برو بوستان شد
چو «ارنی» ست از نفس بر طور سینا
قدمگاه او جمله آب روان شد
نبینی که هر کو ز خود گشت فانی
قرین قضا گشت و صاحبقران شد
هم از نیستی بد که با خاک مشتی
محمد به جنگ سپاه گران شد
چو در نیستی زد دم چند عیسی
تن بی‌روان از دمش با روان شد
بسا کس که در نیستی کسب کردند
گمانها یقین شد یقینها گمان شد
کسی کو ز حل رموزست عاجز
بیان سنایی ورا ترجمان شد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی را که سر حقیقت عیان شد
مجاز صفات وی از وی نهان شد
هوش مصنوعی: زمانی که حقیقت واقعی برای کسی روشن می‌شود، ویژگی‌های ظاهری او دیگر نمی‌تواند او را به درستی معرفی کند.
نشان آن بود بر وجود حقیقت
که نام وی از نیستی بی نشان شد
هوش مصنوعی: علامت وجود حقیقت این است که نام او از نبود و عدم به وجود آمده و مشخص شده است.
کسی کو چنین شد که من وصف کردم
یقین دان که او پادشاه جهان شد
هوش مصنوعی: کسی که به مقام و ویژگی‌هایی که من توصیف کرده‌ام برسد، به یقین می‌توان گفت که او فرمانروا و شاه جهان خواهد بود.
ملک شد زمین و زمان را پس آنگه
چو عیسی که او ساکن آسمان شد
هوش مصنوعی: زمین و زمان در اختیار و تحت سلطه قرار گرفتند، سپس همانطور که عیسی به آسمان رفت و در آنجا ساکن شد.
روان گشت فرمان او چون سنایی
مر او را که گفت او چنین شو چنان شد
هوش مصنوعی: فرمان او به‌گونه‌ای جاری شد که همان‌طور که سنایی گفت، او هم به همان شکل تبدیل شد.
خلیل از سر نیستی کرد دعوی
که سوزنده آتش برو بوستان شد
هوش مصنوعی: خلیل از جایی که هیچ‌چیزی وجود ندارد، ادعایی مطرح کرد که آتش باعث سوختن بوستان شد.
چو «ارنی» ست از نفس بر طور سینا
قدمگاه او جمله آب روان شد
هوش مصنوعی: وقتی که چیزی از خویشتن را نشان می‌دهد، مانند لحظه‌ای که خداوند بر کوه طور سینا ظاهر شد، همه چیز در اطراف او به جریان و حرکت در می‌آید.
نبینی که هر کو ز خود گشت فانی
قرین قضا گشت و صاحبقران شد
هوش مصنوعی: هر شخصی که از خود بی‌خود شد و از وجود خویش گذشت، به تقدیر و سرنوشتی پیوسته و به مقام بزرگ‌تری دست یافته است.
هم از نیستی بد که با خاک مشتی
محمد به جنگ سپاه گران شد
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که حتی با وجود نبودن و عدم وجود در زندگی، نمی‌توان از وجود یک انسان بزرگ و ارزشمند مثل محمد غفلت کرد؛ زیرا با وجود او و ویژگی‌هایش، نیروهای عظیمی را به مبارزه می‌طلبد و بر مشکلات غلبه می‌کند. در حقیقت، تأکید بر تاثیرگذاری و قدرت فردی است که از زمین و خاک برخاسته و می‌تواند در برابر مشکلات بزرگ ایستادگی کند.
چو در نیستی زد دم چند عیسی
تن بی‌روان از دمش با روان شد
هوش مصنوعی: وقتی که عیسی به عالم عدم دمید و نفس کشید، بدن بی‌روح او با آن نفس، جان گرفت و زنده شد.
بسا کس که در نیستی کسب کردند
گمانها یقین شد یقینها گمان شد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در حالتی که به نظر نمی‌رسد وجود دارند، به اشتباه فکر کردند که چیزی را به یقین درک کرده‌اند، در حالی که یقین‌هایی که داشتند، تنها گمان بودند.
کسی کو ز حل رموزست عاجز
بیان سنایی ورا ترجمان شد
هوش مصنوعی: کسی که در فهم و کشف معانی و رموز شاعران ناتوان است، می‌تواند به خوبی سنایی را ترجمه و تفسیر کند.