گنجور

شمارهٔ ۸۲

عزیز عمر چنان مگذران که آخر کار
چو آفتاب تو ناگاه زیر میغ آید
هر آنکه بشنود احوال تو در آن ساعت
به خیر بر تو دعا گفتنش دریغ آید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عزیز عمر چنان مگذران که آخر کار
چو آفتاب تو ناگاه زیر میغ آید
هوش مصنوعی: زندگی‌ات را به گونه‌ای بگذران که در پایان عمر ناگهان مانند خورشید در پشت ابر پنهان نشوی.
هر آنکه بشنود احوال تو در آن ساعت
به خیر بر تو دعا گفتنش دریغ آید
هوش مصنوعی: هر کسی که در آن زمان از وضعیت تو باخبر شود، برایت دعا خواهد کرد و در این کار دریغ نخواهد داشت.