شمارهٔ ۱۶۲ - در رثای محمد بهروز
اعتقاد محمد بهروز
کرد روزیش از آن جهان آگاه
چون به از زر به عمر هیچ ندید
زر به درویش داد و عمر به شاه
شمارهٔ ۱۶۱ - تقاضای گوشت و انگور: ای چو ماهی نشسته در خرگاهشمارهٔ ۱۶۳: گفتم بنالم از تو به یاران و دوستان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اعتقاد محمد بهروز
کرد روزیش از آن جهان آگاه
هوش مصنوعی: محمد بهروز به این باور رسید که روزی او از جهان دیگر مشخص است.
چون به از زر به عمر هیچ ندید
زر به درویش داد و عمر به شاه
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در زندگی ارزشمندتر از عمر نیست، چون طلا را به یک درویش (فقیر) دادند و عمر را به یک پادشاه، ولی در حقیقت عمر از طلا بیشتر ارزش دارد.