شمارهٔ ۳۹
هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست
گرچه او را هر نفس بر من جفایی دیگرست
من بر او ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال
هر زمان او را به من از نو عنایی دیگرست
گر قضا مستولی و قادر شود بر هر کسی
بر من بیچاره عشق او قضایی دیگرست
باد زلفش از خوشی میآورد بوی عبیر
خاک پایش از عزیزی توتیایی دیگرست
از لطیفی آفتاب دیگرست آن دلفریب
از ضعیفی عاشقش گویی هبایی دیگرست
یک زمان از رنج هجرانش دلم خالی مباد
کو مرا جز وصل او راحت فزایی دیگرست
شمارهٔ ۳۸: ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراستشمارهٔ ۴۰: راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست
گرچه او را هر نفس بر من جفایی دیگرست
هوش مصنوعی: هر بار که به عشق محبوبم فکر میکنم، احساس وفایی متفاوت و تازهای پیدا میکنم، هرچند که او به من هر لحظه، بیوفایی جدیدی نشان میدهد.
من بر او ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال
هر زمان او را به من از نو عنایی دیگرست
هوش مصنوعی: من هر لحظه از زیبایی او فتنهانگیزتر میشوم، زیرا او هر بار به طرز تازهای لطف و محبتش را به من مینمایاند.
گر قضا مستولی و قادر شود بر هر کسی
بر من بیچاره عشق او قضایی دیگرست
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت بر همه حاکم شود و بر هر کسی تسلط یابد، برای من بیچاره، عشق او حکایتی جداگانه و ویژه است.
باد زلفش از خوشی میآورد بوی عبیر
خاک پایش از عزیزی توتیایی دیگرست
هوش مصنوعی: باد به لطف زلف او بویی خوش به همراه میآورد، و عطر خاک پایش همچون عطری منحصر به فرد و دلنشین است.
از لطیفی آفتاب دیگرست آن دلفریب
از ضعیفی عاشقش گویی هبایی دیگرست
هوش مصنوعی: آفتاب به خاطر لطافت و زیباییاش بسیار دوستداشتنی است و عشق به آن، حالتی خاص و دلنشین دارد که نشاندهنده قدرت و زیبایی دیگری در دل عاشق است.
یک زمان از رنج هجرانش دلم خالی مباد
کو مرا جز وصل او راحت فزایی دیگرست
هوش مصنوعی: در یک لحظه، دلم نمیتواند از رنج دوری او خالی باشد، چون هیچ چیز دیگری جز وصال او برایم آرامشبخش نیست.
خوانش ها
شمارهٔ ۳۹ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1391/07/01 22:10
Amir
Khili bahale