شمارهٔ ۳۸۲
جان جز پیش خود چمانه منه
طبع جز بر می مغانه منه
باده را تا به باغ شاید برد
آنچنان در شرابخانه منه
گرچه همرنگ نار دانه بود
نام او آب نار دانه منه
در هر آن خانهای که می نبود
پای اندر چنان ستانه منه
تا بود باغ آسمان گردان
چشم بر روی آسمانه منه
روی جز بر جناح چنگ ممال
دست جو بر بر چغانه منه
گر نخواهی که در تو پیچد غم
رنج بر طبع شادمانه منه
بد و نیک زمانه گردانست
بر بد و نیک او بهانه منه
بخردان بر زمانه دل ننهند
پس تو دل نیز بر زمانه منه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان جز پیش خود چمانه منه
طبع جز بر می مغانه منه
هوش مصنوعی: زندگی را جز در کنار خودت سپری نکن و طبیعت را فقط در کنار میخانهداران نپذیر.
باده را تا به باغ شاید برد
آنچنان در شرابخانه منه
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که نوشیدنی را تا زمانی که امکان دارد به باغ ببریم، زیرا نباید آن را به شرابخانه بیاوریم. به این معنی که لذت و شادی را باید در مکانهای دلانگیز و طبیعی تجربه کرد و از محیطهای محدود و تنگ دوری جست.
گرچه همرنگ نار دانه بود
نام او آب نار دانه منه
هوش مصنوعی: هرچند رنگش شبیه رنگ نارنگی است، اما او را به خاطر نامش با نارنگی یکی نکن.
در هر آن خانهای که می نبود
پای اندر چنان ستانه منه
هوش مصنوعی: هر خانهای که جایی برای نگهداری از تو نداشته باشد، نباید در آنجا بساط سفر خود را برپا کنی.
تا بود باغ آسمان گردان
چشم بر روی آسمانه منه
هوش مصنوعی: تا زمانی که باغ آسمان وجود دارد، چشمهایم را از روی آسمان برندار.
روی جز بر جناح چنگ ممال
دست جو بر بر چغانه منه
هوش مصنوعی: هرگز در پی این نباش که در مکان نامساعد و دشوار به شکار برگردی. از سختیها و خطرات دوری کن و به جست و جوی امکانات بهتر و ایمنتر برو.
گر نخواهی که در تو پیچد غم
رنج بر طبع شادمانه منه
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی غم و رنج به سرت بیاید، باید با روحیهای شاد و خوشحال زندگی کنی.
بد و نیک زمانه گردانست
بر بد و نیک او بهانه منه
هوش مصنوعی: زمانه بیدلیل بر نیکی و بدی انسانها تأثیر میگذارد، بنابراین به آنها چیزی نگو.
بخردان بر زمانه دل ننهند
پس تو دل نیز بر زمانه منه
هوش مصنوعی: عقلای جامعه به دنیا دل نمیبندند، بنابراین تو نیز دل خود را به دنیا نسپار.

سنایی