شمارهٔ ۳۷۱
ای نقاب از روی ماه آویخته
صبح را با ماهتاب آمیخته
در خیال عاشقان از زلف و رخ
صورت حال و محال انگیخته
آسمان خاک بیز از کوی تو
سالها غربال دولت بیخته
عقل ترسا روح عیسی روی را
در چلیپاهای زلف آویخته
از لطافت باد آب و آب باد
هم برون برده ز سر هم ریخته
ای سنایی بهر خاک کوی تو
ز آبروی و دین و دل بگریخته
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نقاب از روی ماه آویخته
صبح را با ماهتاب آمیخته
هوش مصنوعی: ای چهرهای که زیباییات را به عنوان ماه در روز پنهان کردهای، صبح را با نور مهتاب در هم آمیختهای، به گونهای که دلانگیزیات در روشنایی صبح نیز قابل مشاهده است.
در خیال عاشقان از زلف و رخ
صورت حال و محال انگیخته
هوش مصنوعی: در ذهن عاشقان، زیبایی و جذابیت زلف و چهره انگیزهای برای شکلگیری حالات و اوضاع مختلف ایجاد میکند.
آسمان خاک بیز از کوی تو
سالها غربال دولت بیخته
هوش مصنوعی: آسمان پر از خاک مکان تو، سالهاست که شادمانی و نعمت را پراکنده کرده است.
عقل ترسا روح عیسی روی را
در چلیپاهای زلف آویخته
هوش مصنوعی: عقل ترسیده، روح عیسی را مانند زلفی که به صلیب آویخته شده، در خود دارد.
از لطافت باد آب و آب باد
هم برون برده ز سر هم ریخته
هوش مصنوعی: باد لطیف و ملایم، آب را به جریان درمیآورد و بر هم میزند، و این ترکیب عناصر طبیعی نشاندهنده زیبایی و هماهنگی آنهاست.
ای سنایی بهر خاک کوی تو
ز آبروی و دین و دل بگریخته
هوش مصنوعی: ای سنایی، به خاطر تو و به خاطر خاک کوی تو، از آبرو، دین و دل خود دست برداشتهام.

سنایی