شمارهٔ ۳۲۶
غریب و عاشقم بر من نظر کن
به نزد عاشقان یک شب گذر کن
ببین آن روی زرد و چشم گریان
ز بد عهدی دل خود را خبر کن
ترا رخصت که داد ای مهر پرور
که جان عاشقان زیر و زبر کن
نه بس کاریست کشتن عاشقان را
برو فرمان بر و کار دگر کن
سنایی رفت و با خود برد هجران
تو نامش عاشق خسته جگر کن
ولیکن چون سحرگاهان بنالد
ز آه او سحرگاهان حذر کن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غریب و عاشقم بر من نظر کن
به نزد عاشقان یک شب گذر کن
هوش مصنوعی: من تنها و عاشق هستم، به من توجه کن و یک شب به جمع عاشقان بپیوند.
ببین آن روی زرد و چشم گریان
ز بد عهدی دل خود را خبر کن
هوش مصنوعی: نگاهی به چهرهی زرد و چشمان اشکآلود او بینداز و از وفای دل خود باخبر باش.
ترا رخصت که داد ای مهر پرور
که جان عاشقان زیر و زبر کن
هوش مصنوعی: ای کسی که با محبت خود، دل عاشقان را در هم میریزی، به تو اجازه داده شده است که این کار را انجام دهی.
نه بس کاریست کشتن عاشقان را
برو فرمان بر و کار دگر کن
هوش مصنوعی: کشتن عاشقان کار آسانی نیست، برو دست از این کار بردار و به کار دیگری بپرداز.
سنایی رفت و با خود برد هجران
تو نامش عاشق خسته جگر کن
هوش مصنوعی: سنایی از میان رفت و با خود غم جدایی تو را برداشت، او نامش عاشق و دل شکسته است.
ولیکن چون سحرگاهان بنالد
ز آه او سحرگاهان حذر کن
هوش مصنوعی: اما وقتی که سپیدهدم نالهی او را بشنوی، از صبحگاه دوری کن.

سنایی