گنجور

شمارهٔ ۳۰۰

جام را نام ای سنایی گنج کن
راح در ده روح را بی رنج کن
این دل و جان طبیعت سنج را
یک زمان از می طریقت سنج کن
تاج جان پاک را در راه دل
مفرش جانان جان آهنج کن
کدخدای روح را در ملک عشق
بی تصرف چون شه شطرنج کن
عقل دین‌دار سلامت جوی را
سنگ شنگولی عشق الفنج کن
یا همه رخ گرد چون گلنار باش
یا همه دل باش و چون نارنج کن
با عمارت چند سازی همچو رنج
با خرابی ساز و همچون گنج کن
خاک و باد و آب و آتش دشمنند
برگذر زین چار و نوبت پنج کن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جام را نام ای سنایی گنج کن
راح در ده روح را بی رنج کن
هوش مصنوعی: ای سنایی، نام جام را گنج قرار بده و راهی را بگشا تا روح را بدون زحمت به آرامش برسانی.
این دل و جان طبیعت سنج را
یک زمان از می طریقت سنج کن
هوش مصنوعی: این دل و جان خود را یک بار با نوشیدن می از جوهره طریقت بسنج و آزمایش کن.
تاج جان پاک را در راه دل
مفرش جانان جان آهنج کن
هوش مصنوعی: تاجی که نشان دهنده جان پاک است را برای عشق و دل خود نپوشان؛ بلکه با این عشق، جان خود را زنده و شاداب نگه‌دار.
کدخدای روح را در ملک عشق
بی تصرف چون شه شطرنج کن
هوش مصنوعی: اینگونه بگوییم که سرپرست روح خود را در قلمرو عشق به گونه‌ای تحت کنترل قرار بده که مانند یک فرمانده در بازی شطرنج عمل کند.
عقل دین‌دار سلامت جوی را
سنگ شنگولی عشق الفنج کن
هوش مصنوعی: عقل کسی که به دین پایبند است، به دنبال سلامت و آرامش است و عشق او را به سمت کمال و زیبایی می‌برد.
یا همه رخ گرد چون گلنار باش
یا همه دل باش و چون نارنج کن
هوش مصنوعی: یا مانند گلنار، زیبا و جذاب باش، یا اینکه همه احساس و دل باش و همچون نارنج، با عمق و طراوت خود خود را نشان بده.
با عمارت چند سازی همچو رنج
با خرابی ساز و همچون گنج کن
هوش مصنوعی: با ساختن بناهای زیبا، می‌توان دوستی و همکاری با دشواری‌ها را آموخت و مانند گنج، باید از این ارزش‌ها بهره‌مند شد.
خاک و باد و آب و آتش دشمنند
برگذر زین چار و نوبت پنج کن
هوش مصنوعی: خاک، باد، آب و آتش با هم سازگاری ندارند، پس از این چهار عنصر بگذر و به عنصر پنجم توجه کن.