گنجور

شمارهٔ ۳۰

ای مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرت‌ست
عشق‌بازی نیست کاین خود حیرت اندر حیرت‌ست
عشق دریای محیط و آب دریا آتش‌ست
موج‌ها آید که گویی کوه‌های ظلمت‌ست
در میان لجه‌اش سیصد نهنگ داوری
بر کران ساحلش صد اژدهای هیبت‌ست
کشتیش از اندهان و لنگرش از صابری
بادبانش رو نهاده سوی باد آفت‌ست
مر مرا بی من در آن دریای ژرف انداخته
بر مثال رادمردی کَش لباس خلت‌ست
مرده بودم غرقه گشتم ای عجب زنده شدم
گوهری آمد به دستم کَش دو گیتی قیمت‌ست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرت‌ست
عشق‌بازی نیست کاین خود حیرت اندر حیرت‌ست
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، عشق به آن معشوق زیبا این‌قدر عمیق و پرشور است که نمی‌توان آن را تنها به بازی و تفریح محدود کرد؛ این عشق خود، گم‌گشتگی و شگفتی‌های بی‌شماری به همراه دارد.
عشق دریای محیط و آب دریا آتش‌ست
موج‌ها آید که گویی کوه‌های ظلمت‌ست
هوش مصنوعی: عشق همچون دریایی وسیع و عمیق است، اما در آن آب، آتش نهفته است. امواجی که برمی‌خیزند، شبیه کوه‌هایی از تاریکی به نظر می‌رسند.
در میان لجه‌اش سیصد نهنگ داوری
بر کران ساحلش صد اژدهای هیبت‌ست
هوش مصنوعی: در دریاهای وسیع او، سیصد نهنگ وجود دارند و در کنار ساحلش، صد اژدهای ترسناک دیده می‌شود.
کشتیش از اندهان و لنگرش از صابری
بادبانش رو نهاده سوی باد آفت‌ست
هوش مصنوعی: او را از اندوه و ناراحتی زنده کرده و با صبرش به او قوت و قدرت داده است، در حالی که بادبانش به سمت بادهایی پر طوفان معطوف است.
مر مرا بی من در آن دریای ژرف انداخته
بر مثال رادمردی کَش لباس خلت‌ست
هوش مصنوعی: مرا بدون خودم در آن دریای عمیق افکنده‌اند، شبیه به رادمردی که لباس مبدل به تن دارد.
مرده بودم غرقه گشتم ای عجب زنده شدم
گوهری آمد به دستم کَش دو گیتی قیمت‌ست
هوش مصنوعی: در حالتی به سر می‌بردم که همه چیز برایم پایان یافته به نظر می‌رسید. اما ناگهان زندگی دوباره به من ارزانی شد و چیزی با ارزش همچون یک گوهر به دستم رسید که ارزشش از دو جهان بیشتر است.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/07/25 20:09
آرمان فاتح

مصرع یکم از بیت اول با «ای» شروع می‌شود.

1399/11/12 11:02
نبی

معنی خُلَّةٌ: دوستی بسیار نزدیک( اصل آن از خلت به معنی فقر وحاجت است وبه رابطه دوستی که چنان نزدیک باشد که انسان تنها حوائجش را به او بگوید نیز اطلاق می گردد )

1403/06/01 11:09
علیرضا غفاری حافظ

عشق دریای محیط و آب دریا آتشست

موج‌ها آید که گویی کوه‌های ظلمتست

نظیر این بیت را شکسپیر نیز می‌گوید:

 

“My affection hath an unknown bottom, like the Bay of Portugal.” - As You Like It

"عشق من ژرفای ناشناخته‌ای مانند خلیج پرتقال دارد." - آنطور که شما آن را دوست دارید