شمارهٔ ۲۷
این رنگ نگر که زلفش آمیخت
وین فتنه نگر که چشمش انگیخت
وین عشوهنگر که چشم او داد
دل برد و به جانم اندر آمیخت
بگریخت دلم ز تیر مژگانش
در دام سر دو زلفش آویخت
افتاد به دام زلف آن بت
هر دل که ز چشمکانش بگریخت
بفروخت دل من آتش عشق
وانگاه بدین سرم فرو ریخت
بر خاک نهم به پیش آن روی
کین عشق مرا چو خاک بر بیخت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این رنگ نگر که زلفش آمیخت
وین فتنه نگر که چشمش انگیخت
هوش مصنوعی: به این رنگ توجه کن که زلف او را در هم پیچیده و به این فریب توجه کن که چشمش جذب کننده است.
وین عشوهنگر که چشم او داد
دل برد و به جانم اندر آمیخت
هوش مصنوعی: این نگاه جذاب که چشمش دل مرا تسخیر کرد و به عمق جانم نفوذ کرد.
بگریخت دلم ز تیر مژگانش
در دام سر دو زلفش آویخت
هوش مصنوعی: دل من از تیر نگاه او فرار کرد و در دام دو زلفش گرفتار شد.
افتاد به دام زلف آن بت
هر دل که ز چشمکانش بگریخت
هوش مصنوعی: هر دلی که از نگاههای آن معشوق فاصله گرفت، به دام زلف آن بت گرفتار شد.
بفروخت دل من آتش عشق
وانگاه بدین سرم فرو ریخت
هوش مصنوعی: دل من در آتش عشق سوخت و سپس آن آتش بر سرم ریخته شد.
بر خاک نهم به پیش آن روی
کین عشق مرا چو خاک بر بیخت
هوش مصنوعی: من برای عشق خود، به تضرع و خاکساری در برابر آن چهره زیبا میافتم، چرا که عشق من به او را به اندازهی خاکی که بر زمین پاشیده میشود، بر باد رفته میبینم.