گنجور

شمارهٔ ۲۲۸

از همت عشق بافتوحم
پا بستهٔ عشق بلفتوحم
بربود ز بوی زلف عقلم
بفزود ز آب روی روحم
از موی سیاه اوست شامم
وز روی نکوی او صبوحم
یک بوسه ازو بیافتم بس
آن بود ز عشق او فتوحم
زان بوسهٔ همچو آب حیوان
اکنون نه سناییم که نوحم
نی نی که برفت نوح آخر
من نوح نیم که روح روحم
آن روز گریخت از سنایی
آن توبه که گفت من نصوحم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از همت عشق بافتوحم
پا بستهٔ عشق بلفتوحم
هوش مصنوعی: از اراده و عشق، آدمی به آنچه در خاطر دارد، می‌رسد و با قدرت عشق، به هدف‌هایش می‌رسد.
بربود ز بوی زلف عقلم
بفزود ز آب روی روحم
هوش مصنوعی: بوی موهای او عقل مرا گرفت و جذبه‌اش روح مرا سیراب کرد.
از موی سیاه اوست شامم
وز روی نکوی او صبوحم
هوش مصنوعی: شامم به خاطر موی سیاه اوست و نوشیدنی‌ام به خاطر زیبایی روی اوست.
یک بوسه ازو بیافتم بس
آن بود ز عشق او فتوحم
هوش مصنوعی: یک بوسه از او برای من کافی بود تا متوجه شوم چقدر عاشق او هستم.
زان بوسهٔ همچو آب حیوان
اکنون نه سناییم که نوحم
هوش مصنوعی: از آن بوسه‌ای که مانند آب حیات است، اکنون نه من به حالت پیشین خود هستم و نه تو.
نی نی که برفت نوح آخر
من نوح نیم که روح روحم
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره دارد به این که شخصی احساس می‌کند که در شرایط سختی قرار دارد و به نوعی یکنواختی و ناامیدی در زندگی‌اش حس می‌کند. او با حسرت به گذشته نگاه می‌کند و به یاد می‌آورد که چه‌طور در دوران های گذشته، امید و زندگی در جریان بودند. حالا او احساس می‌کند که مانند نوح، هرچند که به مفهوم بقیه ماندن، اما در واقع تنهایی و غم روحش را رنج می‌دهد.
آن روز گریخت از سنایی
آن توبه که گفت من نصوحم
هوش مصنوعی: در آن روز، سنایی از توبه‌ای که گفته بود به حقیقت نصوح است، فرار کرد.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۲۸ به خوانش عندلیب