گنجور

شمارهٔ ۲۱۱

ای زلف تو بند و دام عاشق
ای روی تو ناز و کام عاشق
در جستن تو بسی جهانها
بگذشته به زیر گام عاشق
بنمای جمال خویش و بفزای
در منزلت و مقام عاشق
وز شربت لطف خویش تر کن
آخر یک روز کام عاشق
وز بادهٔ وصل خویش پر کن
یک شب صنما تو جام عاشق
اکنون که همه جهان بدانست
از عشق تو ننگ و نام عاشق
بشنو جانا تو از سنایی
تا بگذارد پیام عاشق
بر عاشق اگر سلام نکنی
باری بشنو سلام عاشق

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زلف تو بند و دام عاشق
ای روی تو ناز و کام عاشق
هوش مصنوعی: ای زلف تو همچون دست و دام عاشق را اسیر خود کرده، و چهره‌ی زیبای تو، لذت و خوشی را برای عاشق به ارمغان می‌آورد.
در جستن تو بسی جهانها
بگذشته به زیر گام عاشق
هوش مصنوعی: در تلاش برای یافتن تو، عاشق از بسیاری از جهان‌ها گذشته و به جلو گام برداشته است.
بنمای جمال خویش و بفزای
در منزلت و مقام عاشق
هوش مصنوعی: خود را به نمایش بگذار و در جایگاه و مقام عاشق خود افزوده کن.
وز شربت لطف خویش تر کن
آخر یک روز کام عاشق
هوش مصنوعی: پس از اینکه مدتی از محبت و لطف خود به عاشق گذرانیدی، در یک روز او را سیراب کن.
وز بادهٔ وصل خویش پر کن
یک شب صنما تو جام عاشق
هوش مصنوعی: ای محبوب، یک شب جام عاشق را از شراب وصال خود پر کن.
اکنون که همه جهان بدانست
از عشق تو ننگ و نام عاشق
هوش مصنوعی: اکنون که تمام دنیا از عشق تو باخبر است، عاشق به ننگ و نامی شناخته شده است.
بشنو جانا تو از سنایی
تا بگذارد پیام عاشق
هوش مصنوعی: ای عزیز، به سخنان سنایی گوش بسپار تا پیام عاشقانه‌ای را درک کنی.
بر عاشق اگر سلام نکنی
باری بشنو سلام عاشق
هوش مصنوعی: اگر به عاشق سلام نکنی، لحظه‌ای توجه کن که عاشق به تو سلام می‌دهد.