گنجور

شمارهٔ ۱۴۶

دوش ما را در خراباتی شب معراج بود
آنکه مستغنی بد از ما هم به ما محتاج بود
بر امید وصل ما را ملک بود و مال بود
از صفای وقت ما را تخت بود و تاج بود
عشق ما تحقیق بود و شرب ما تسلیم بود
حال ما تصدیق بود و مال ما تاراج بود
چاکر ما چون قباد و بهمن و پرویز بود
خادم ما ایلک و خاقان بد و مهراج بود
از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام
زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
بدرهٔ زر و درم را دست او طیار بود
کعبهٔ محو عدم را جان ما حجاج بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش ما را در خراباتی شب معراج بود
آنکه مستغنی بد از ما هم به ما محتاج بود
هوش مصنوعی: شبی که در خرابی و بی‌خبری بودیم، به نوعی به عروجی دست یافتیم. کسی که به نظر می‌رسید از ما بی‌نیاز است، در حقیقت به ما نیاز داشت.
بر امید وصل ما را ملک بود و مال بود
از صفای وقت ما را تخت بود و تاج بود
هوش مصنوعی: به واسطه امیدی که به وصال داشتیم، زندگی‌مان پر از نعمت و ثروت بود و در روزهای خوش، دارای مقام و جایگاه رفیعی بودیم.
عشق ما تحقیق بود و شرب ما تسلیم بود
حال ما تصدیق بود و مال ما تاراج بود
هوش مصنوعی: عشق ما به تحقیق و جستجو نیاز داشت و نوشیدنی ما همان تسلیم در برابر معشوق بود. حالا وضعیت ما تأیید و تصدیق آن عشق است، اما دارایی ما به نوعی مورد غارت قرار گرفته است.
چاکر ما چون قباد و بهمن و پرویز بود
خادم ما ایلک و خاقان بد و مهراج بود
هوش مصنوعی: چاکر ما مانند قباد و بهمن و پرویز، شخصیت‌های تاریخی و پادشاهان بزرگ است و خادم ما نیز همچون ایلک و خاقان و مهراج از مقام‌های بلندپایه و صاحب نفوذ به حساب می‌آید.
از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام
زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
هوش مصنوعی: من با زیبایی و موهای او بازی کرده‌ام، زیرا که موهایش مانند چوب ساج و چهره‌اش همچون عاج است.
بدرهٔ زر و درم را دست او طیار بود
کعبهٔ محو عدم را جان ما حجاج بود
هوش مصنوعی: دست او به تمامی دنیا و ثروت‌هایش می‌رسد، در حالی که روح ما و وجود ما به کعبه‌ای وابسته است که در دنیای عدم قرار دارد.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۴۶ به خوانش عندلیب