گنجور

شمارهٔ ۱۲۵

وصال حالت اگر عاشقی حلال کند
فراق عشق همه حالها زوال کند
وصال جستن عاشق نشان بی‌خبریست
که نه ره همهٔ عاشقان وصال کند
رهیست عشق کشیده میان درد و دریغ
طلب در او صفت بی خودی مثال کند
نصیب خلق یکی خندقی پر از شهوت
در او مجاز و حقیقت همی جدال کند
چو از نصیب گذشتی روا بود که دلت
حدیث دلبر و دعوی زلف و خال کند
چو آفتاب رخش محترق شود ز جمال
نقاب بندد بعضی ازو هلال کند
نگار من چو شب از گرد مه درآلاید
حرام خون هزاران چو من حلال کند
نگه نیارم کردن به رویش از پی آن
که جان ز تن به ره دیده ارتحال کند
کمال حال ز عشاق خویش نقص کند
بتم چو خوبی بی‌نقص را کمال کند
وصال او به زمانی هزار روز کند
فراق او ز شبی صد هزار سال کند
هزار آیت دل بردنست یار مرا
ز من هر یکیش طبایع دو صد جمال کند
چو او سوار شود سرو را پیاده کند
چو غمزه سازد هاروت را نکال کند
حدیث در دهن او تو گوییی که مگر
وجود با عدم از لذت اتصال کند
گمان بری که سیه زلف او بر آن رخ او
یکی شبست که با روز او جدال کند
زهی بتی که به خوبی خویش در نفسی
هزار عاشق چون من فر و جوال کند
هزار صومعه ویران کند به یک ساعت
چو حلقه‌های سر زلف جیم و دال کند
تبارک‌الله از آن روی پر ملاحت و زیب
که غایت همه عشاق قیل و قال کند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وصال حالت اگر عاشقی حلال کند
فراق عشق همه حالها زوال کند
هوش مصنوعی: اگر در عشق به وصال برسی، حالتی که در آن عاشقی حلال می‌شود، باعث می‌شود که درد جدایی و عشق، تمام حال‌های دیگر را از بین ببرد.
وصال جستن عاشق نشان بی‌خبریست
که نه ره همهٔ عاشقان وصال کند
هوش مصنوعی: عاشقانی که در جستجوی وصال هستند، نشان‌دهنده‌ی نادانی و بی‌خبری خود هستند؛ چرا که نه هر عاشق به وصال می‌رسد و نه همه به یک راه هدایت می‌شوند.
رهیست عشق کشیده میان درد و دریغ
طلب در او صفت بی خودی مثال کند
هوش مصنوعی: عشق مسیری است که بین درد و آرزوی خواستن کشیده شده است و در آن، ویژگی بی‌خود شدن به خوبی نمایان می‌شود.
نصیب خلق یکی خندقی پر از شهوت
در او مجاز و حقیقت همی جدال کند
هوش مصنوعی: سرنوشت مردم مانند خندقی پر از تمایلات و خواسته‌هاست که در آن حقیقت و مجاز با هم در حال 싸هدن هستند.
چو از نصیب گذشتی روا بود که دلت
حدیث دلبر و دعوی زلف و خال کند
هوش مصنوعی: وقتی از سهم و قسمت خود گذاشتی، جایز است که دلت درباره‌ی محبوبش سخن بگوید و از زیبایی‌های او صحبت کند.
چو آفتاب رخش محترق شود ز جمال
نقاب بندد بعضی ازو هلال کند
هوش مصنوعی: وقتی چهره‌ی آفتاب بر اثر زیبایی‌اش دچار جذبه و درخشش می‌شود، برخی از افراد از آن فاصله می‌گیرند و همچون هلال، سایه‌وار می‌گردند.
نگار من چو شب از گرد مه درآلاید
حرام خون هزاران چو من حلال کند
هوش مصنوعی: عزیز من، وقتی که زیبای من همچون شب با ابرهای مه‌آلود درآمیخته می‌شود، خون هزاران نفر مثل من برای او حلال خواهد بود.
نگه نیارم کردن به رویش از پی آن
که جان ز تن به ره دیده ارتحال کند
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به چهره‌اش نگاه کنم، زیرا ترس از این دارم که جانم از بدنم خارج شود و به دنیای دیگر برود.
کمال حال ز عشاق خویش نقص کند
بتم چو خوبی بی‌نقص را کمال کند
هوش مصنوعی: عشاق در حالتی که به کمال رسیده‌اند، نقص‌هایی دارند؛ همان‌طور که چیز خوب و بی‌نقص، کمال را به وجود می‌آورد.
وصال او به زمانی هزار روز کند
فراق او ز شبی صد هزار سال کند
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که اگر ملاقات با محبوب تنها یک هزار روز به طول بینجامد، احساس دوری از او به اندازه‌ی صد هزار سال طولانی و طاقت‌فرسا خواهد بود. این نشان‌دهنده‌ی شدت احساسات و دشواری دوری از محبوب است.
هزار آیت دل بردنست یار مرا
ز من هر یکیش طبایع دو صد جمال کند
هوش مصنوعی: محبوب من با هر یک از هزار نشانه‌اش، دل من را می‌برد و هر یک از آن نشانه‌ها می‌تواند به تنهایی زیبایی‌های زیادی را به وجود آورد.
چو او سوار شود سرو را پیاده کند
چو غمزه سازد هاروت را نکال کند
هوش مصنوعی: زمانی که او به سوارکاری می‌پردازد، سرو (نماد زیبایی و قامت بلند) را وادار به پیاده‌روی می‌کند و وقتی که با ناز و غمزگی خود رفتار کند، حتی هاروت (منظور از او ممکن است جادوگران یا کسانی که قدرت خاصی دارند) را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.
حدیث در دهن او تو گوییی که مگر
وجود با عدم از لذت اتصال کند
هوش مصنوعی: گویی او به زبان خود داستانی می‌گوید که وجود و عدم در لذت پیوند، در کنار هم قرار می‌گیرند.
گمان بری که سیه زلف او بر آن رخ او
یکی شبست که با روز او جدال کند
هوش مصنوعی: شاید فکر کنی که موهای تاریک او بر چهره‌اش شبی است که با روشنایی روز مقابله می‌کند.
زهی بتی که به خوبی خویش در نفسی
هزار عاشق چون من فر و جوال کند
هوش مصنوعی: ویژگی‌های زیبا و دلربای این بت باعث می‌شود که در یک نفس، هزاران عاشق مانند من را به خود جذب کند.
هزار صومعه ویران کند به یک ساعت
چو حلقه‌های سر زلف جیم و دال کند
هوش مصنوعی: به راحتی و در کمترین زمان ممکن می‌توان هزاران مکان مقدس و منحصر به فرد را خراب کرد، همانطور که یک حلقه از موی زیبا و جذاب می‌تواند تأثیر زیادی بگذارد.
تبارک‌الله از آن روی پر ملاحت و زیب
که غایت همه عشاق قیل و قال کند
هوش مصنوعی: خداوند را سپاس که زیبایی و جذابیت چهره‌ای دارد که می‌تواند هر عاشق را به گفت‌وگو و بحث وادار کند.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۲۵ به خوانش عندلیب