گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - در ترغیب طی طریق حقیقت

ای دل به کوی فقر زمانی قرار گیر
بیکار چند باشی دنبال کار گیر
گر همچو روح راه نیابی بر آسمان
اصحاب کهف‌وار برو راه غار گیر
تا کی حدیث صومعه و زهد و زاهدی
لختی طریق دیر و شراب و قمار گیر
خواهی که ران گور خوری راه شیر رو
خواهی که گنج در شمری دنب مار گیر
خواهی که همچو جعفر طیار بر پری
رو دلبر قناعت اندر کنار گیر
تسلیم کن به صدق و مسلم همی خرام
وین قلب را به بوتهٔ معنی عیار گیر
چون طیلسان و منبر وقف از تو روی تافت
زنار و دیر جوی و ره پای دار گیر
از حرص و آز و شهوت دل را یگانه کن
با نفس جنگجوی ره کارزار گیر
یا چون عمر به دره جهان را قرار ده
یا چون علی به تیغ فراوان حصار گیر
گه یزدجرد مال و گهی ذوالخمار کش
گه زخم دره دارو گهی ذوالفقار گیر
خواهی که بار عسکر بندی ز کان دهر
خرما خمارت آرد سودای خار گیر
چندین هزار سجده بکردی ز غافلی
بنشین یکی و سجدهٔ خود را شمار گیر
یک سجده کن چو سحرهٔ فرعون بیریا
و آن گه میان جنت ماوی قرار گیر
ای بی بصر حکایت بختنصر مگوی
وز سامری هزار سمر یادگار گیر
بغداد را به طرفهٔ بغداد باز ده
وندر کمین بصره نشین و طرار گیر
در جوی شهر گوهر معنی طلب مکن
غواص وار گوشهٔ دریا کنار گیر
ای کمزن مقامر بد باز بی‌هنر
خواهی که کم نبازی یاد نگار گیر
از زخم هفت و هشت نیابی مراد دل
یکبار پنج رود و سه تار و چهار گیر
گر چو خلیل سوخته‌ای از غم خلیل
در گلستان مگرد و در آتش قرار گیر
ماهی ز آب نازد و گنجشک از هوا
زین هر دو بط به جوی و کنار بحار گیر
دست نگار گر نرسد زی نگار چین
ماهی به تابه صید مکن در شکار گیر
گر از جهان حرص نگیری ولایتی
سالار آن ولایت تو خاکسار گیر
با یک سوار غز و کنی نیست جای نام
باری چو کشته گردی ره بر هزار گیر
یا همچو باز ساکن دست ملوک شو
یا همچو زاغ گوشهٔ شاخ کنار گیر
زین روزگار هیچ نخیزد مکوش بیش
از روزگار دست بشو روز کار گیر
چون ماه علم از فلک فقر بر تو تافت
طاووس وار جلوه به باغ و بهار گیر
بی‌رنج بادیه نرسی مشعرالحرام
در تاز و تاکباز و هوا را مهار گیر
چندین هزار مرد مبارز درین مصاف
کردند حمله‌ها و نمودند دار گیر
با صدق و با شهادت رفتند مردوار
گر ره روی تو نیز ره آن قطار گیر
چون سوز کار و درد غم دین نداردت
زین راه «برد» و گوشهٔ زرع و شیار گیر
زین خواجگان مرتبه جویان بی‌سخا
زین فعل نامشان شرف ننگ و عار گیر
زین مال بی نهایت دشمن گرت نصیب
خود را چهار خشت ز دنیا شمار گیر
گفت سنایی ار چه محالست نزد تو
تو شکر حال گوی و در کردگار گیر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل به کوی فقر زمانی قرار گیر
بیکار چند باشی دنبال کار گیر
هوش مصنوعی: ای دل، مدتی در مسیر فقر آرام بگیر؛ چرا بیخود به دنبال کار هستی؟
گر همچو روح راه نیابی بر آسمان
اصحاب کهف‌وار برو راه غار گیر
هوش مصنوعی: اگر نتوانی مانند روح به آسمان برسی، پس مانند کسانی که در غار خوابیده‌اند، راهی پیدا کن و به سوی غار برو.
تا کی حدیث صومعه و زهد و زاهدی
لختی طریق دیر و شراب و قمار گیر
هوش مصنوعی: این بیت به انتقاد از زندگی زاهدان و صومعه‌نشینان می‌پردازد و می‌گوید که تا چه زمانی باید به سخن‌گفتن از دوری از دنیا و زهد و پرهیز بپردازیم. بهتر است کمی هم به لذت‌های دنیوی مانند شراب و قمار توجه کنیم و از آنها بهره‌مند شویم.
خواهی که ران گور خوری راه شیر رو
خواهی که گنج در شمری دنب مار گیر
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از گور خر (خطرات) دوری کنی، باید مسیر شجاعت و قدرت را انتخاب کنی. و اگر می‌خواهی به گنج برسیدی، باید دنبال مار (مشکلات) باشی و آنها را درک کنی.
خواهی که همچو جعفر طیار بر پری
رو دلبر قناعت اندر کنار گیر
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مانند جعفر طیار، بر دلبر زیبای خود قانع و راضی باشی، باید در کنار او بمانی و از او بهره‌مند شوی.
تسلیم کن به صدق و مسلم همی خرام
وین قلب را به بوتهٔ معنی عیار گیر
هوش مصنوعی: به راستی با صداقت و آرامش حرکت کن و دل خود را مانند یک فلز به معنای واقعی ارزشمند کن.
چون طیلسان و منبر وقف از تو روی تافت
زنار و دیر جوی و ره پای دار گیر
هوش مصنوعی: وقتی که سیاست و قدرت به تو روی می‌آورند، باید با دقت و احتیاط رفتار کنی و از نشانه‌ها و راهنماهای واقعی کمک بگیری تا در مسیر درست پیش بروی.
از حرص و آز و شهوت دل را یگانه کن
با نفس جنگجوی ره کارزار گیر
هوش مصنوعی: دل خود را از طمع و خواسته‌های نفسانی خالی کن و با نفس خود که مانند یک جنگجوست، مبارزه کن تا در راه مبارزه به پیروزی برسی.
یا چون عمر به دره جهان را قرار ده
یا چون علی به تیغ فراوان حصار گیر
هوش مصنوعی: یا مانند عمر زندگی را با ثبات و استحکام بساز، یا مانند علی با قدرت و شجاعت از آن دفاع کن.
گه یزدجرد مال و گهی ذوالخمار کش
گه زخم دره دارو گهی ذوالفقار گیر
هوش مصنوعی: گاه زندگی در فقر و تنگدستی می‌گذرد و گاه در ثروت و مرفه‌زیستی. گاه دچار درد و رنج هستیم و گاه طاقت، برای مقابله با مشکلات و چالش‌ها را داریم.
خواهی که بار عسکر بندی ز کان دهر
خرما خمارت آرد سودای خار گیر
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از سختی‌های زندگی رهایی یابی و به آرامش برسی، باید یاد بگیری که از چالش‌ها و مشکلات گذر کنی و از آن‌ها تجربیات پربار به دست آوری.
چندین هزار سجده بکردی ز غافلی
بنشین یکی و سجدهٔ خود را شمار گیر
هوش مصنوعی: اگر هزاران بار بی‌توجهی به سجده پرداخته‌ای، حالا بنشین و حساب کن که چند بار با دقت و توجه واقعی سجده کرده‌ای.
یک سجده کن چو سحرهٔ فرعون بیریا
و آن گه میان جنت ماوی قرار گیر
هوش مصنوعی: یک بار به خاطر قدرت و عظمت خداوند سجده کن، مانند سجدهٔ ساحران فرعون که به خاطر معجزهٔ حضرت موسی به سجده افتادند. سپس می‌توانی در بهشت ما اقامت گزینی.
ای بی بصر حکایت بختنصر مگوی
وز سامری هزار سمر یادگار گیر
هوش مصنوعی: ای کسی که بصیرت و بینایی نداری، از داستان بخت نصر چیزی نگو و از سامری، هزاران میوه و درس عبرت بگیر.
بغداد را به طرفهٔ بغداد باز ده
وندر کمین بصره نشین و طرار گیر
هوش مصنوعی: بغداد را بلافاصله و به سرعت بازگردان و در حال انتظار در بصره بمان و فرصتی را که پیش می‌آید غنیمت شمار.
در جوی شهر گوهر معنی طلب مکن
غواص وار گوشهٔ دریا کنار گیر
هوش مصنوعی: در جوی شهر به دنبال معنای ارزشمند نگرد؛ بلکه مانند غواصی که در عمق دریا شنا می‌کند، بر روی حاشیه و کنار آب تمرکز کن.
ای کمزن مقامر بد باز بی‌هنر
خواهی که کم نبازی یاد نگار گیر
هوش مصنوعی: ای کسی که در بازی قمار مهارت نداری، اگر می‌خواهی کمتر ببازی، به یاد محبوبت باش.
از زخم هفت و هشت نیابی مراد دل
یکبار پنج رود و سه تار و چهار گیر
هوش مصنوعی: اگر به زخم‌های متعدد و ناسازگاری‌های زندگی توجه کنی، هرگز به آنچه که واقعاً آرزوی دل توست، نخواهی رسید. اما اگر یکبار با جدیت و تمرکز به یک هدف به‌ویژه هدف‌های اصلی زندگی بپردازی، می‌توانی به موفقیت و خوشبختی دست یابی.
گر چو خلیل سوخته‌ای از غم خلیل
در گلستان مگرد و در آتش قرار گیر
هوش مصنوعی: اگر مانند ابراهیم خلیل از غم و اندوه سوخته‌ای، در باغ گلسرخ نرو و به آتش در نیفتید.
ماهی ز آب نازد و گنجشک از هوا
زین هر دو بط به جوی و کنار بحار گیر
هوش مصنوعی: ماهی به خاطر زندگی در آب به خود می‌بالد و گنجشک هم به خاطر پرواز در آسمان. اما هر دوی آن‌ها در نهایت به جوی و کنار دریا می‌رسند.
دست نگار گر نرسد زی نگار چین
ماهی به تابه صید مکن در شکار گیر
هوش مصنوعی: اگر دستان هنرمند به تصویر زیبای ماه نرسد، هرگز در دامان شکار ناشید.
گر از جهان حرص نگیری ولایتی
سالار آن ولایت تو خاکسار گیر
هوش مصنوعی: اگر از دنیا حرص و طمع نداشته باشی، در آن صورت می‌توانی مقام و موقعیت والایی را در دست بگیری، در غیر این صورت تو فقط یک خاکسار و بی‌ارزش خواهی بود.
با یک سوار غز و کنی نیست جای نام
باری چو کشته گردی ره بر هزار گیر
هوش مصنوعی: اگر با یک سوار بر درختی نشستی، جایی برای نام بزرگت نیست. وقتی کشته شدی، هزاران راه برای فرار داری.
یا همچو باز ساکن دست ملوک شو
یا همچو زاغ گوشهٔ شاخ کنار گیر
هوش مصنوعی: یا همچون پرنده‌ای آزاد و عاقل در کنار پادشاهان قرار بگیر، یا مانند زاغی بی‌نام و نشان در گوشه‌ای پنهان شو.
زین روزگار هیچ نخیزد مکوش بیش
از روزگار دست بشو روز کار گیر
هوش مصنوعی: در این روزگار، هیچ تلاشی نکن و بیش از حد خود را درگیر نکن. بهتر است دست از کار برداری و به روز خود بپردازی.
چون ماه علم از فلک فقر بر تو تافت
طاووس وار جلوه به باغ و بهار گیر
هوش مصنوعی: زمانی که نور علم مانند ماه از آسمان فقر بر تو تابید، مانند طاووسی که در باغ و فصل بهار خود را نمایش می‌دهد، خود را معرفی کن.
بی‌رنج بادیه نرسی مشعرالحرام
در تاز و تاکباز و هوا را مهار گیر
هوش مصنوعی: برای رسیدن به منزلگاه‌های بزرگ و مهم، باید از دشواری‌ها و رنج‌ها عبور کنی. در سفر خود، با دقت و کنترل مناسب بر اوضاع و شرایط، می‌توانی به مقصد برسید.
چندین هزار مرد مبارز درین مصاف
کردند حمله‌ها و نمودند دار گیر
هوش مصنوعی: در این جنگ، تعداد زیادی از جنگجویان به نبرد پرداختند و حملات متعددی را انجام دادند و تلاش کردند که یکدیگر را به زمین بیفکنند.
با صدق و با شهادت رفتند مردوار
گر ره روی تو نیز ره آن قطار گیر
هوش مصنوعی: مردان با صداقت و صداقت زندگی را گذراندند. اگر تو هم در مسیر خود، از آن طریق پیش بروی، به همان نتایج نیکو دست خواهی یافت.
چون سوز کار و درد غم دین نداردت
زین راه «برد» و گوشهٔ زرع و شیار گیر
هوش مصنوعی: زمانی که رنج و درد دینی در بینی وجود ندارد، از این مسیر برو و به گوشه‌ای از زمین کشاورزی توجه کن.
زین خواجگان مرتبه جویان بی‌سخا
زین فعل نامشان شرف ننگ و عار گیر
هوش مصنوعی: این گروه از خواجه‌ها که در جستجوی مقام و موقعیت هستند، بی‌دردسر و بخشش عمل می‌کنند. به همین دلیل، نام آن‌ها عیب و شرم را به همراه دارد.
زین مال بی نهایت دشمن گرت نصیب
خود را چهار خشت ز دنیا شمار گیر
هوش مصنوعی: اگر از این ثروت بی‌پایان تنها به تو چهار خشت برسد، آن را از دنیا به حساب آور.
گفت سنایی ار چه محالست نزد تو
تو شکر حال گوی و در کردگار گیر
هوش مصنوعی: اگرچه سنایی می‌گوید که اینکه تو در این حالت نیکو با گرامی‌داشت و شکرگزاری به درگاه خداوند، امکان‌پذیر نیست، اما باز هم باید شکرگذار باشی و به خداوند پناه ببری.