گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷

کرد رفت از مردمان اندر جهان اقوال ماند
همعنان شوخ چشمی در جهان آمال ماند
از فصیحان و ظریفان پاک شد روی زمین
در جهان مشتی بخیل کور و کر و لال ماند
در معنی در بن دریای عزلت جای ساخت
وز پی دعوی به روی آبها آخال ماند
صدرها از عالمان و منصفان یکسر تهیست
صدر در دست بخیل و ظالم و بطال ماند
عدل گم گشت و نمی‌یابد کسی از وی نشان
ظلم جای وی گرفت و چند ماه و سال ماند
عدل نوشروان و جور معتصم افسانه شد
وز بزرگیشان به چشم مردمان تمثال ماند
رفت سید از جهان و چند مشکل کرد حل
بوحنیفه رفت و زو در گرد عالم قال ماند
نیست گویی در جهان جز فیلی از اصحاب فیل
شد نجاشی وز فسونش چند گون اشکال ماند
شد ملک محمود و ماند اندر زبانها مدح اوی
عنصری رفت و ازو گرد جهان امثال ماند
خاک شد کسری و از هر دل برون شد مهر او
در مداین از بنای قصر او اطلال ماند
هر گهی بانگی برآید گرد شهر از مردمان
آه و دردا و دریغا خواجه رفت و مال ماند
رفت کدبانو کلید اندر کف نوروز داد
رفت خواجه ده به دست زیرک جیپال ماند
یک گره را خانه‌ها در غیبت و وزر و بزه
یک گره را گنجها بر طاعت و اهمال ماند
زین سپس شاید سنایی گر نگویی هیچ مدح
زان کجا ممدوح تو خوالی پز و بقال ماند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرد رفت از مردمان اندر جهان اقوال ماند
همعنان شوخ چشمی در جهان آمال ماند
هوش مصنوعی: در دنیا، مردمان زیاد بودند که سخنان و داستان‌ها از آن‌ها به جا ماند، اما در این میان، عده‌ای با چشمان کنجکاو و شوخ، آرزوها و آرمان‌های خود را در دل داشتند که همچنان باقی ماند.
از فصیحان و ظریفان پاک شد روی زمین
در جهان مشتی بخیل کور و کر و لال ماند
هوش مصنوعی: در دنیای امروز دیگر افراد بامعرفت و باادب نمانده‌اند و فقط گروهی از انسان‌های تنگ‌نظر و ناتوان در ارتباط باقی مانده‌اند که نه می‌توانند ببینند، نه بشنوند و نه صحبت کنند.
در معنی در بن دریای عزلت جای ساخت
وز پی دعوی به روی آبها آخال ماند
هوش مصنوعی: در عمق دریاهای تنهایی، مکانی را برای خود انتخاب کرده و به دنبال بهانه‌ای برای اعتراض، از روی آب‌ها نشانه‌ای باقی مانده است.
صدرها از عالمان و منصفان یکسر تهیست
صدر در دست بخیل و ظالم و بطال ماند
هوش مصنوعی: عالم‌ها و افرادی که منصفند، دیگر در جایگاه‌های بالا و صدر قرار ندارند. اکنون این جایگاه‌ها به افرادی داده شده که بخیل، ظالم و بی‌فکر هستند.
عدل گم گشت و نمی‌یابد کسی از وی نشان
ظلم جای وی گرفت و چند ماه و سال ماند
هوش مصنوعی: عدل از میان رفته و هیچ‌کس نمی‌تواند نشانه‌ای از آن بیابد، و به جای آن ظلم در جامعه جا گرفته و برای مدت‌ها باقی مانده است.
عدل نوشروان و جور معتصم افسانه شد
وز بزرگیشان به چشم مردمان تمثال ماند
هوش مصنوعی: داستان عدالت نوشروان و ستمگری معتصم دیگر به افسانه تبدیل شده است و یاد بزرگیشان فقط به صورت نمادهایی در ذهن مردم باقی مانده است.
رفت سید از جهان و چند مشکل کرد حل
بوحنیفه رفت و زو در گرد عالم قال ماند
هوش مصنوعی: سید از این دنیا رفت و بسیاری از مشکلات را حل کرد. بوحنیفه نیز از دنیا رفت و پس از او، گفته‌هایش در عالم باقی ماند.
نیست گویی در جهان جز فیلی از اصحاب فیل
شد نجاشی وز فسونش چند گون اشکال ماند
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد در جهان تنها یک فیل وجود دارد که متعلق به گروه فیل‌هاست و نجاشی از آن فیل استفاده کرده است. از جادو و سحر آن فیل، اشکال و ظواهر مختلفی باقی مانده است.
شد ملک محمود و ماند اندر زبانها مدح اوی
عنصری رفت و ازو گرد جهان امثال ماند
هوش مصنوعی: سرزمین محمود به عظمت او مشهور شد و در زبان‌ها نام نیک او در وصفش باقی ماند، ولی شاعر عنصری از این دنیا رفت و تنها یادگار او در جهان همان اشعار و مثال‌هاست.
خاک شد کسری و از هر دل برون شد مهر او
در مداین از بنای قصر او اطلال ماند
هوش مصنوعی: کسری از دنیا رفته و محبت او از دل‌ها در مدائن ناپدید شده است. از بنای قصر او فقط ویرانه‌هایی باقی مانده است.
هر گهی بانگی برآید گرد شهر از مردمان
آه و دردا و دریغا خواجه رفت و مال ماند
هوش مصنوعی: هر زمان که صدایی از مردم در شهر بلند می‌شود، فریادهایی از درد و اندوه به گوش می‌رسد. چرا که بزرگی از دست رفته و تنها دارایی‌ها باقی مانده‌اند.
رفت کدبانو کلید اندر کف نوروز داد
رفت خواجه ده به دست زیرک جیپال ماند
هوش مصنوعی: کدبانو با کلید به خانه‌ی نوروز رفت و در دست خواجه، زمینی باقی ماند که زیرکانه اداره می‌شود، اما جیپال همچنان در جا ماند.
یک گره را خانه‌ها در غیبت و وزر و بزه
یک گره را گنجها بر طاعت و اهمال ماند
هوش مصنوعی: در غیاب و مشکلات، خانه‌ها به یکدیگر متصل می‌شوند و در مواجهه با چالش‌ها و کم‌کاری‌ها، گنج‌ها به اطاعت و عمل به وظایف ترغیب می‌شوند.
زین سپس شاید سنایی گر نگویی هیچ مدح
زان کجا ممدوح تو خوالی پز و بقال ماند
هوش مصنوعی: از این پس، شاید سنایی باشد که اگر هیچ مدحی از او نگوئی، از کجا می‌توانی بگویی که ممدوح تو هستی، در حالی که همچنان مانند یک خوال یا بقال باقی خواهی ماند.