گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸

تا بت من قصد خرابات کرد
نفی مرا شاهد اثبات کرد
با قدح و بلبله تسبیح کرد
با دف و تنبور مناجات کرد
آن خدمات من دل سوخته
مستی او دوش مکافات کرد
نغمهٔ او هست‌ِ مرا نیست کرد
بیدق او شاه مرا مات کرد
تا که به من داد می و گفت:«خذ»
اغلب انفاس مرا هات کرد
آنکه همی دعوی بر هر کسی
روز و شب از راه کرامات کرد
حال سنایی دل اهل خرد
خاک گمان بر سر طامات کرد
با دل و با دیدهٔ چرخ فلک
دال دل خویش مباهات کرد
دیدهٔ بردوخته چون برگشاد
راز دل خویش مقامات کرد
بحر محیط او به یکی دم بخورد
پس بشد و قصد سماوات کرد
دست به هم بر زد و ناگه به شوق
ز‌آن همه شب دوش لباسات کرد
بست در صومعه و خویش را
چاکر و شاگرد خرابات کرد
کشف که داند که کند آنکه او
فضل برو سید سادات کرد
ماند سنایی را در دل هوس
صومعه پر هزل و خرافات کرد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بت من قصد خرابات کرد
نفی مرا شاهد اثبات کرد
هوش مصنوعی: به محضی که معشوق من به میخانه توجه کرد، وجود من به نوعی تأیید شد.
با قدح و بلبله تسبیح کرد
با دف و تنبور مناجات کرد
هوش مصنوعی: او با جام و شور و شوق خدا را عبادت کرد و با ساز و موسیقی به راز و نیاز پرداخته است.
آن خدمات من دل سوخته
مستی او دوش مکافات کرد
هوش مصنوعی: او شب گذشته به خاطر حالتی که داشت، به من لطفی کرد که من اینگونه دلم سوخته بود.
نغمهٔ او هست‌ِ مرا نیست کرد
بیدق او شاه مرا مات کرد
هوش مصنوعی: صدای او مرا دچار حیرت کرده و بی‌سر و سامانم کرده است، همچنین شطرنج بازی‌اش مرا به وضعیت مات و شکست کشانده است.
تا که به من داد می و گفت:«خذ»
اغلب انفاس مرا هات کرد
هوش مصنوعی: بعد از اینکه به من جام می داد و می‌گفت «بگیر»، بیشتر اوقات دم و بازدم من به او پیوند خورد.
آنکه همی دعوی بر هر کسی
روز و شب از راه کرامات کرد
هوش مصنوعی: کسی که دائماً ادعا می‌کند و به دیگران ویژگی‌های خاص و شگفت‌انگیز خود را نشان می‌دهد.
حال سنایی دل اهل خرد
خاک گمان بر سر طامات کرد
هوش مصنوعی: حال سنایی، دل اهل معرفت و خرد را به تردید و شک انداخت و آن‌ها را در معماهای پیچیده و دشوار غرق کرد.
با دل و با دیدهٔ چرخ فلک
دال دل خویش مباهات کرد
هوش مصنوعی: با دل و چشمانش به آسمان و چرخش زمان افتخار می‌کند و دل خود را به نمایش می‌گذارد.
دیدهٔ بردوخته چون برگشاد
راز دل خویش مقامات کرد
هوش مصنوعی: چشمم که باز شد، راز دل خود را فاش کردم و به مقام و مرتبه‌ای دست یافتم.
بحر محیط او به یکی دم بخورد
پس بشد و قصد سماوات کرد
هوش مصنوعی: دریای وسیع او با یک دم به هم خورد، سپس به سوی آسمان‌ها رفت.
دست به هم بر زد و ناگه به شوق
ز‌آن همه شب دوش لباسات کرد
هوش مصنوعی: دست‌هایشان را به هم زدند و ناگهان به خاطر شوق، تمام شب گذشته را با هم جشن گرفتند.
بست در صومعه و خویش را
چاکر و شاگرد خرابات کرد
هوش مصنوعی: در این بیت، شخص تصمیم می‌گیرد که به دنیای عرفان و spirituality روی آورد و از زندگی معمولی خود فاصله بگیرد. او در یک مکان مذهبی (صومعه) بند می‌شود و به دنبال راهی برای خدمت به خود و دیگران می‌گردد. او از طرفی در عین زهد و پارسایی، به دنیای خراباتی و رهایی از قید و بندهای اجتماعی نیز توجه دارد و خود را به عنوان خدمتگزار و شاگرد این دنیای خاص معرفی می‌کند. این دوگانگی نشان‌دهنده جستجوی عمق معانی و تجربه‌های جدید در زندگی است.
کشف که داند که کند آنکه او
فضل برو سید سادات کرد
هوش مصنوعی: کسی که فضیلت و بزرگی را به سید سادات عطا کرده، تنها او می‌داند که چگونه باید این عظمت را شناساند.
ماند سنایی را در دل هوس
صومعه پر هزل و خرافات کرد
هوش مصنوعی: سنایی را به آرزوی زندگی در صومعه‌ای پر از افکار بیهوده و خرافات دچار کرد.

حاشیه ها

1398/02/21 03:05
بیمان ندیمی فر

مصراع اول اشتباه تایپ شده است : "تا بُتِ من" درست است
تا بُتِ من قصد خرابات کرد
نفی مرا شاهدِ اثبات کرد