قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در مدح بهرامشاه از زبان او
مردی و جوانمردی آئین و ره ماست
جان ملکان زنده به دولتکدهٔ ماست
روزی ده سیاره بر کسب ضیارا
در یوزهگر سایهٔ پر کله ماست
گرچه شره هر چه شه آمد سوی شرست
از دهر برافکندن شرها شره ماست
برگ که ما از که بیجاده نترسد
که تابرهٔ کاهکشان برگ که ماست
آنجا که بود کوشش شطرنج تواضع
در نطع جهان هر چه پیادهست شه ماست
و آنجای که بخشایش ما دم زد اگر تو
در عمر گنه بینی آن گه گنه ماست
حقا که نه بر زندگی و دولت و دینست
هر عزم که در رغم سفیهان تبه ماست
هر عارضه کید ز خداوند بر ما
در بندگی آنجا که آن عامه مه ماست
ما خازن نیک و بد حقیم ز ما نیست
آنجا که «بگیر» ما و آنجا که «نه» ماست
المنة لله که بر دولت و ملت
اقلیم جهان دیده و عیوق گه ماست
چشم ملکان زیر سپیدیست ز بس اشک
از بیم یکی بنده که زیر شبه ماست
آنکس که ملوکان به غلامیش نیرزند
در خدمت کمتر حشم بارگه ماست
بهر شرف خود چو مه چارده هر روز
پر ماه نو از بوس شهان پایگه ماست
از بهر زر و سیم نه بل کز پی تشریف
سلطان فلک بندهٔ زرین کله ماست
گرچه مه چرخ آمد خورشید ولیکن
آن مه که به از چشمهٔ خورشید مه ماست
باشد همه را بنده سوی عزت و ما را
زلف پس گوش بت ما بنده ره ماست
از بهر دویی آینه در دست نگیریم
زیرا که در آیینه هم از ما شبه ماست
راندند بسی کامروایی سلف ما
آن دور چو بگذشت گه ماست گه ماست
بهرامشه ار چه که شه ماست ولیکن
آنکو دل ما دارد بهرامشه ماست
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - در جواب قصیدهٔ علیبن هیصم: سنایی کنون با ضیا و سناستقصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در ستایش سلطان سنجر: خاک را از باد بوی مهربانی آمدست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مردی و جوانمردی آئین و ره ماست
جان ملکان زنده به دولتکدهٔ ماست
هوش مصنوعی: مردانگی و جوانمردی اصول و روش زندگی ماست و جان پادشاهان به برکت سرزمین ما زنده است.
روزی ده سیاره بر کسب ضیارا
در یوزهگر سایهٔ پر کله ماست
هوش مصنوعی: در روزی، ده سیاره به خاطر کسب و کار ضیاء به سایهٔ پر کله ما مراجعه کردند.
گرچه شره هر چه شه آمد سوی شرست
از دهر برافکندن شرها شره ماست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هر چه به قلمرو پادشاهان و قدرتها میآید به سمت شر میرود، ما در دنیای خود اقدام به دور کردن تمام زشتیها و بدیها کردهایم.
برگ که ما از که بیجاده نترسد
که تابرهٔ کاهکشان برگ که ماست
هوش مصنوعی: برگهای درختی که از جاده بیخیال باشند، از کسی نمیترسند. برگهایی که مال ما هستند، در این دنیا هیچ ترسی از سرنوشت ندارند.
آنجا که بود کوشش شطرنج تواضع
در نطع جهان هر چه پیادهست شه ماست
هوش مصنوعی: در جایی که تلاش تو شبیه به بازی شطرنج است، تواضع در برابر دنیا هر چه که ساده و بیارزش باشد، متعلق به پادشاه ماست.
و آنجای که بخشایش ما دم زد اگر تو
در عمر گنه بینی آن گه گنه ماست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی ما در مقام بخشش قرار میگیریم و دیگران را در اشتباهاتشان میبخشیم، اگر تو در زندگی خود خطاهایی را دیدی، آن خطاها تنها به خودت مربوط میشود و ما در آنجا در مقام قضاوت نیستیم.
حقا که نه بر زندگی و دولت و دینست
هر عزم که در رغم سفیهان تبه ماست
هوش مصنوعی: به واقع، هیچ تصمیمی که با وجود نادانی و بیخردی دیگران به خطر بیفتد، ارزش زندگی، حکومت و دین را ندارد.
هر عارضه کید ز خداوند بر ما
در بندگی آنجا که آن عامه مه ماست
هوش مصنوعی: هر حالی که از طرف خداوند بر ما پیش میآید، نشانهای از بندگی و اطاعت ماست، جایی که همه موجودات و انسانها در کنار هم هستند و به یکدیگر وابستهاند.
ما خازن نیک و بد حقیم ز ما نیست
آنجا که «بگیر» ما و آنجا که «نه» ماست
هوش مصنوعی: ما خزانهدار خوبیها و بدیها هستیم و در حقیقت، آنچه که در تصمیمگیریهایمان به عنوان «بگیر» و «نه» مطرح میشود، به ما مربوط نیست.
المنة لله که بر دولت و ملت
اقلیم جهان دیده و عیوق گه ماست
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که بر کشور و ملت سرتاسر این جهان نظارت و توجه دارد.
چشم ملکان زیر سپیدیست ز بس اشک
از بیم یکی بنده که زیر شبه ماست
هوش مصنوعی: چشمهای پادشاهان به خاطر نگرانی از یک بنده که زیر سایه ما قرار دارد، پر از اشک است.
آنکس که ملوکان به غلامیش نیرزند
در خدمت کمتر حشم بارگه ماست
هوش مصنوعی: کسی که مقام و مرتبهی بالایی دارد و به خاطر مقام خود به دیگران و خاصه به خدمتکاران توجهی نمیکند، در واقع ارزش و اهمیت کمتری دارد.
بهر شرف خود چو مه چارده هر روز
پر ماه نو از بوس شهان پایگه ماست
هوش مصنوعی: برای حفظ مقام و ارزش خود، مانند ماه کامل هر روز در حال تجدید و نو شدن هستیم، همچنان که در هر بوسه از بزرگترین و نیکوترین شاهان، جای پادشاهی ماست.
از بهر زر و سیم نه بل کز پی تشریف
سلطان فلک بندهٔ زرین کله ماست
هوش مصنوعی: برای طلای و نقره نیست، بلکه به خاطر مقام و عظمت پادشاهی آسمانی است که ما بندهای از آن سرزمین هستیم.
گرچه مه چرخ آمد خورشید ولیکن
آن مه که به از چشمهٔ خورشید مه ماست
هوش مصنوعی: هرچند که ماهی در آسمان به شکل خورشید جلوهگری میکند، اما آن ماهی که برای ما بهتر و زیباتر از نور خورشید است، چشمهای از زیبایی وجود ماست.
باشد همه را بنده سوی عزت و ما را
زلف پس گوش بت ما بنده ره ماست
هوش مصنوعی: همه افراد به دنبال عزت و مقامند، اما ما تنها به زیباییهای معشوق و عشق او توجه داریم و راه و مقصد ما در این عشق و زیبایی نهفته است.
از بهر دویی آینه در دست نگیریم
زیرا که در آیینه هم از ما شبه ماست
هوش مصنوعی: ما برای دوستی و محبت نباید به آینه نگاه کنیم، زیرا حتی در آینه هم فقط تصویری از خودمان را میبینیم.
راندند بسی کامروایی سلف ما
آن دور چو بگذشت گه ماست گه ماست
هوش مصنوعی: گروهی از پیشینیان ما در زمان خود خوشبختی و کامیابی زیادی را تجربه کردند، اما وقتی آن زمان سپری شد، دیگر خبری از آن کامروایی نیست.
بهرامشه ار چه که شه ماست ولیکن
آنکو دل ما دارد بهرامشه ماست
هوش مصنوعی: هرچند بهرام شاه ماست، اما آن کسی که دل ما را به دست دارد، او هم شاه ماست.