قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۸ - از زبان منجم ماوراء النهر که تقویم آورده بود گفتهاست
ای امین شاه و سلطان و امیر ملک و دین
زبدهٔ دور زمانی عمدهٔ روی زمین
خلق را در دین و دنیا از برای مصلحت
عروةالوثقی تویی امروز و هم حبلالمتین
بر تو غیب آسمان چون عیب عالم ظاهرست
زان که چون عقلی و جان هم پیشوا و هم پیش بین
نی بدن آوردم این تقویم تا ز احکام او
بازدانی راز گردون در شهور و در سنین
من نکو دانم که پیش رای تو نقاش وهم
نقش کردست این همه احکام در لوح یقین
زان وسیلت ساختم خود را وگر نز روی عقل
بر لب دجله بنفروشد کس آب پارگین
گر یکی تقویم داری گو دو باش از بهر آنک
هر کجا نوشک نشاید هم نشاید انگبین
خواجه را اندر خزان بل تا دو باشد بوستان
غر چه را در مهرگان بل تا دو باشد پوستین
بر سپهر تو چه تنگی کرده باشد آفتاب
در بهشت تو چه رحمت کرده باشد حور عین
ماوراء النهری و صفرایی تواند این طایفه
خاصه چون باشند با صفرا و سودا همنشین
این چنین صفرا ز سرکه و انگبین کی به شود
کانگبین از مستعان سازی و سرکه از مستعین
سرکه اینجا طبع من شد انگبین احسان تو
من چو در سرکه فزودم تو مکن کم ز انگبین
شین دین اندر غریبی از همه رسواترست
باز خر یک ره مرااز شین دین ای زین دین
تا یمینست و یسار اندر بزرگی و شرف
یمن بادت بر یسار و یسر بادت بر یمین
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷ - دعوت به زهد و ستایش سید فضلالله: هر که را ملک قناعت شد مسلم بر زمینقصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - خطاب به خواجه قوامالدین ابوالقاسم: تا سرا پرده زد به علیین
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای امین شاه و سلطان و امیر ملک و دین
زبدهٔ دور زمانی عمدهٔ روی زمین
هوش مصنوعی: ای معتبر و مورد اعتماد در میان پادشاهان و فرمانروایان، تو برترین و برجستهترین فرد در این دوران هستی و مهمترین شخص در دنیا به شمار میروی.
خلق را در دین و دنیا از برای مصلحت
عروةالوثقی تویی امروز و هم حبلالمتین
هوش مصنوعی: تو امروز، در دین و دنیا، مصلحت مردم را تأمین میکنی و برای آنان به مانند رشته محکم و استواری هستی که آنها را به هم مربوط میسازد.
بر تو غیب آسمان چون عیب عالم ظاهرست
زان که چون عقلی و جان هم پیشوا و هم پیش بین
هوش مصنوعی: آسمان و جهان به تو فهمیده و واضح هستند، زیرا که تو هم عقل و هم جان را در خود داری و همواره میتوانی پیشگام و بیننده باشی.
نی بدن آوردم این تقویم تا ز احکام او
بازدانی راز گردون در شهور و در سنین
هوش مصنوعی: من این تقویم را به وجود آوردم تا از احکام آن آگاه شوی و رازهای آسمان را در ماهها و در سالها بشناسی.
من نکو دانم که پیش رای تو نقاش وهم
نقش کردست این همه احکام در لوح یقین
هوش مصنوعی: من خوب میدانم که نقاش خیال، تمام این قوانین را بر لوح یقین نگاشته است و اینها تنها تصورات تو هستند.
زان وسیلت ساختم خود را وگر نز روی عقل
بر لب دجله بنفروشد کس آب پارگین
هوش مصنوعی: به واسطه آن وسایل، خودم را ساختم و اگر به عقل خود تکیه نکنم، مانند کسی هستم که نمیتواند از روی دجله، آب تمیزی به دست آورد.
گر یکی تقویم داری گو دو باش از بهر آنک
هر کجا نوشک نشاید هم نشاید انگبین
هوش مصنوعی: اگر یک تقویم داری، بگو که دو تا باشد؛ زیرا هر جا که نوشک درختی به ثمر نمینشیند، شیرینی هم نباید انتظار داشت.
خواجه را اندر خزان بل تا دو باشد بوستان
غر چه را در مهرگان بل تا دو باشد پوستین
هوش مصنوعی: شخصی که در سرمای زمستان به سر میبرد، نمیتواند به بهار و زیباییهای آن فکر کند. در روزهای مهرگان هم که زمان جشن و خوشی است، نمیتوان از سختیهای زندگی غافل شد. در واقع، در هر زمانی، انسان باید با چالشها و دشواریهای خود کنار بیاید و از زیباییها لذت ببرد.
بر سپهر تو چه تنگی کرده باشد آفتاب
در بهشت تو چه رحمت کرده باشد حور عین
هوش مصنوعی: آفتاب چه بر تنگی آسمان تو تاثیر گذاشته است، در حالی که حور عین (فرشتگان بهشتی) در بهشت تو چه رحمت و نعمت بینظیری را هدیه دادهاند.
ماوراء النهری و صفرایی تواند این طایفه
خاصه چون باشند با صفرا و سودا همنشین
هوش مصنوعی: این گروه خاص که در آن سوی رودخانه زندگی میکنند، به دلیل ویژگیهای خود میتوانند با صفرا و سودا همراه شوند.
این چنین صفرا ز سرکه و انگبین کی به شود
کانگبین از مستعان سازی و سرکه از مستعین
هوش مصنوعی: اینطور که معلوم است، ترکیبهایی از سرکه و عسل نمیتوانند به همدیگر برسنند، چون عسل به ما کمک میکند و سرکه نیاز به کمک دارد.
سرکه اینجا طبع من شد انگبین احسان تو
من چو در سرکه فزودم تو مکن کم ز انگبین
هوش مصنوعی: من با طبع خود مانند سرکه شدهام، در حالی که احسان تو همچون عسل است. من در این سرکه بیشتر شدم، اما تو همچنان عسل خود را با کم کردن از آن کم نکن.
شین دین اندر غریبی از همه رسواترست
باز خر یک ره مرااز شین دین ای زین دین
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به شکایت از شرایط دشوار خود در دیار غریبی میپردازد. او احساس میکند که اصول و آموزههای دینش در این شرایط سخت، بیشتر به چشم میآید و او را بارزتر از دیگران میسازد. در نهایت، او از یک راهنما درخواست میکند تا او را در این مسیر همراهی کند و به او کمک کند تا از این وضعیت خارج شود.
تا یمینست و یسار اندر بزرگی و شرف
یمن بادت بر یسار و یسر بادت بر یمین
هوش مصنوعی: در زندگی، تا زمانی که راست و چپ در بزرگمنشی و افتخار وجود دارد، امیدوارم خوشبختی به سمت چپ و سعادت به سمت راست تو بیفتد.

سنایی