قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷
ای یار مقامر دل پیش آی و دمی کم زن
زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن
در پاکی و بیباکی جانا چو سراندازان
چون کم زدی اندر دم آن کمزده را کم زن
اشغال دو عالم را در مجلس قلاشان
چون زلف نکورویان بر هم نه و بر هم زن
در چارسوی عنصر صد قافلهٔ غم هست
یک نعره ز چالاکی بر قافلهٔ غم زن
آبی که نهی زان پس بر عالم عالم نه
آتش که زنی آن گه در عالم عالم زن
ار تخت نهی ما را در صف ملایک نه
ور دار زنی ما را بر گنبد اعظم زن
در بوتهٔ قلاشان چون پاک شدی زر شو
وندر صف مهجوران چون صبح شدی دم زن
تاج «انا عبدالله» بر تارک عیسی نه
مهری ز سخن گفتن بر دو لب مریم زن
هر طعمه که آن خوشتر مر بیخبران را ده
هر طعنه که آن سختر بر تارک محرم زن
رخت از در همرنگان بردار و به یکسو نه
وندر بر همدردان خر پشته و طارم زن
در مجلس مستوران وندر صف رنجوران
هم جام چو رستم کش هم تیغ چو رستم زن
یاران موافق را شربت ده و پرپر ده
پیران منافق را ضربت زن و دم دم زن
نقلی که نهی دل را در حجرهٔ مریم نه
لافی که زنی جان را از زادهٔ مریم زن
نازی که کنی اینجا با عاشق محرم کن
لافی که زنی باری با شاهد محرم زن
کحل «ارنی انظر» در دیدهٔ موسی کش
خال «فعصی آدم» در چهرهٔ آدم زن
گر باده دهی ما را بر تارک کیوان ده
ور رای زنی ما را در قعر جهنم زن
چون عشق به دست آمد تن دور کن و خوش زی
چون عقل به پا آمد پی گور کن و خم زن
غماز و سیه رویند اینجا شب و روز تو
در سینهٔ آن سم نه در شربت آن سم زن
بر تارک هفت اختر چون خیمه زدی زان پس
هم خصل دمادم نه هم رطل دمادم زن
خواهی که سنایی را سرمست به دست آری
خاشاک بر اشهب نه تازانه بر ادهم زن
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶: ای مسافر اندرین ره گام عاشقوار زنقصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸ - موعظه در وصول به عالم لاهوت: چو مردان بشکن این زندان یکی آهنگ صحرا کن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای یار مقامر دل پیش آی و دمی کم زن
زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن
هوش مصنوعی: ای دوست، با دل شجاع و استوار جلو بیا و لحظهای از ما دور نشو. زخمهایی که به ما میزنی را با جرأت و قدرت وارد کن.
در پاکی و بیباکی جانا چو سراندازان
چون کم زدی اندر دم آن کمزده را کم زن
هوش مصنوعی: عزیزم، در بیپروایی و صداقت مانند کسانی که با شجاعت بسترش را میچینند، زمان را غنیمت شمار و به کسی که به تو آسیب رسانده است، بیمحابا حمله نکن.
اشغال دو عالم را در مجلس قلاشان
چون زلف نکورویان بر هم نه و بر هم زن
هوش مصنوعی: در جمع عالمان، سلطنت و قدرت دو جهان را مانند زلفهای زیبا و خوشفرم دختران جوان به هم بپیچید و در کنار هم قرار دهید.
در چارسوی عنصر صد قافلهٔ غم هست
یک نعره ز چالاکی بر قافلهٔ غم زن
هوش مصنوعی: در هر گوشه و کنار وجود، صدها کاروان از غم و اندوه وجود دارند. اما با یک صدای قوی و پرحرکت میتوان بر این کاروانهای غم غلبه کرد.
آبی که نهی زان پس بر عالم عالم نه
آتش که زنی آن گه در عالم عالم زن
هوش مصنوعی: آبی که از آن استفاده میکنی، هرگز بر روی زمین تأثیر نمیگذارد، مثل آتش که میتوانی در آن دنیا ایجاد کنی.
ار تخت نهی ما را در صف ملایک نه
ور دار زنی ما را بر گنبد اعظم زن
هوش مصنوعی: اگر تخت سلطنت را از ما بگیری و ما را در صف فرشتگان قرار دهی، یا اگر ما را در جایگاه بلندترین قله قرار دهی، برای ما اهمیتی نخواهد داشت.
در بوتهٔ قلاشان چون پاک شدی زر شو
وندر صف مهجوران چون صبح شدی دم زن
هوش مصنوعی: در میان کشمکشها و سختیها اگر از آلودگیها پاک شوی، به ارزش و زیبایی واقعی دست مییابی. و هنگامی که در جمع کسانی که از تو دوری کردهاند، نور امید و روشنایی را به همراه میآوری، صدایت را بلند کن و از خودت بگو.
تاج «انا عبدالله» بر تارک عیسی نه
مهری ز سخن گفتن بر دو لب مریم زن
هوش مصنوعی: تاج «من بنده خدا هستم» بر سر عیسی قرار دارد، نه نشانهای از گفتوگو بر لبهای مریم.
هر طعمه که آن خوشتر مر بیخبران را ده
هر طعنه که آن سختر بر تارک محرم زن
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای کسانی که بیخبرند لذتبخش و خوشایند است، به آنها بدهید. و هر نوع انتقادی که سخت و زننده است، بر سر کسانی که در این موضوع آگاهند، بیاورید.
رخت از در همرنگان بردار و به یکسو نه
وندر بر همدردان خر پشته و طارم زن
هوش مصنوعی: لباس خود را از افرادی که همرنگ و هممسلک تو هستند بگیر و آن را به کنار بگذار، نه اینکه به درد و رنجهای دیگران توجه نکنی و به آنها بیتفاوت باشی.
در مجلس مستوران وندر صف رنجوران
هم جام چو رستم کش هم تیغ چو رستم زن
هوش مصنوعی: در محفل پنهانیها و در بین افرادی که دچار مشکلاند، هم مانند رستم شراب بنوش و هم مانند رستم با شمشیر مبارزه کن.
یاران موافق را شربت ده و پرپر ده
پیران منافق را ضربت زن و دم دم زن
هوش مصنوعی: به دوستان و همراهان خود محبت کن و به آنها طعم خوشی بده، اما به پیران و افراد ناپسند ضربه بزن و از آنها دوری کن.
نقلی که نهی دل را در حجرهٔ مریم نه
لافی که زنی جان را از زادهٔ مریم زن
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به تمایز میان دو مفهوم اشاره میکند: یکی دلی که در گوشهای خاص و مقدس احساس آرامش میکند و دیگری زنی که به وسیلهٔ معجزهای فرزند میآورد. به نوعی، این متن به پاکی و عفت اشاره دارد و از اهمیت روحانی و معنوی این دو موجود صحبت میکند.
نازی که کنی اینجا با عاشق محرم کن
لافی که زنی باری با شاهد محرم زن
هوش مصنوعی: اگر در اینجا با عاشقی خود را دلبرانه نشان دهی، پس باید این راز را با کسی در میان بگذاری که قابل اعتماد باشد. و اگر سخن از دوستی و عشق با کسی به میان آوری، او نیز باید مورد اطمینان تو باشد.
کحل «ارنی انظر» در دیدهٔ موسی کش
خال «فعصی آدم» در چهرهٔ آدم زن
هوش مصنوعی: در چشمان موسی، کحل زیبایی به نام «ارنی انظر» وجود دارد و در چهرهٔ آدم، نشانی از معصیت و گناه است که به شکل «خال» نمایان شده است.
گر باده دهی ما را بر تارک کیوان ده
ور رای زنی ما را در قعر جهنم زن
هوش مصنوعی: اگر به ما شراب عطا کنی، ما را به اوج آسمانها برسانی، و اگر بخواهی ما را سرزنش کنی، در عمیقترین بخش جهنم بیندازی.
چون عشق به دست آمد تن دور کن و خوش زی
چون عقل به پا آمد پی گور کن و خم زن
هوش مصنوعی: وقتی عشق به دست آوردی، از دنیا فاصله بگیر و خوش بگذران. اما وقتی عقل و دانش بر تو چیره شد، به یاد مرگ باش و خود را آماده کن.
غماز و سیه رویند اینجا شب و روز تو
در سینهٔ آن سم نه در شربت آن سم زن
هوش مصنوعی: در اینجا، دلتنگی و سیاهی محاصرهات کرده است. تو باید درون خودت را درک کنی، نه اینکه به گولهای سطحی و فریبهای بیرونی توجه کنی.
بر تارک هفت اختر چون خیمه زدی زان پس
هم خصل دمادم نه هم رطل دمادم زن
هوش مصنوعی: زمانی که بر بالای هفت ستاره نشستهای و بر آنها سلطنت میکنی، از آن پس هر روز با حال و هوایی شاد و تازه زندگی کن و خرسندی و خوشحالی را فراموش نکن.
خواهی که سنایی را سرمست به دست آری
خاشاک بر اشهب نه تازانه بر ادهم زن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی سنایی را شاد و سرمست کنی، با مواد بیارزش او را فریب نده، بلکه با روشهای صحیح و منطقی او را به سوی هدف بران.
حاشیه ها
1388/06/05 17:09
به نظر می رسد بیت سوم نیاز به بازنگری دارد.
صورت کنونی:
چون زلف نکورویان بر هم و نه بر هم زن
صورت صحیح:
چون زلف نکورویان بر هم نه و بر هم زن
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1396/11/11 12:02
Seraj Hosseini
درود و مهر فراوان،بیت اول این سروده خواجه سنایی،
ای یار مقامر دل پیش آی و دمی کم زن
زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن...
دقیقاً در غزل مولانا شماره 1875بیت اول هم هست لطف کنید و توضیح بفرمایید،سپاسگزار لطف و مهرتان...سراج
1398/10/27 08:12
یعقوب زارع ندیکی
احتمالا صورت صحیح مصراع " گر باده همی ما را..."
"گر باده دهی ما را..." باشد.
1398/10/20 19:01
صدرا
ضمن درود
در بیت دوم سرانداران درست نیست. سراندازان باید جایگزین شود
1399/07/17 21:10
با سلام .گر باده همی ما را
تصحیح بفرمایید
گر باده دهی ما را

سنایی