گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۰ - در مدح بهرامشاه

چون من و چون تو شد ای دوست چمن
یک چمانه من و تو بی تو و من
توی بی‌تو چو بهار اندر بت
من بی من به بهار تو شمن
توبهٔ سست بروتان شده‌است
شکن زلفک تو توبه شکن
حسن اندر حسن اندر حسنم
تو حسن خلق و حسن بنده حسن
بی سر و پای یکی چنبروار
خر ما جسته و بگسسته رسن
تو چو نرگس کله زر بر سر
من چو گل کرده قبا پیراهن
پشت من پیش تو شاخ سمنی
پیش من روی تو صد دسته سمن
شاخ چون روی تو پر لعل و درر
آب چون زلف تو پر پیچ و شکن
بر گریبان پر از ماه تو شاخ
انجم افشانان دامن دامن
شکفه پر زر و پر سیم گلو
یاسمین پر می و پر شیر دهن
بسته بر ساعد گل عقد گهر
سوده در کام سمن مشک ختن
سر به سر شاخ پر از عارض و زلف
لب به لب جوی پر از خط و ذقن
زیر سرو چو الف با خوی و می
گشته یک تن الف دار دو تن
غنچه همچون دل من با لب تو
لاله همچون رخ تو در دل من
عندلیب آمده در مدحت شاه
رایگان همچو سنایی به سخن
شاه بهرامشه آن کو بدو زخم
جرم بهرام کند شش چو پرن
آن شهی کز صفت گرز و سنانش
که شود آرد فلک پرویزن
پوستها بر تنشان گردد نیست
هر که اندر کنفش نیست کفن
او چه ماند به فلان و به همان
او و تایید و جهانی دشمن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون من و چون تو شد ای دوست چمن
یک چمانه من و تو بی تو و من
هوش مصنوعی: ای دوست، وقتی که من و تو در کنار هم باشیم، زیبایی چمن به مانند یک چمنزار از عشق ما پر می‌شود، اما بی تو و من، آن زیبایی دیگر وجود ندارد.
توی بی‌تو چو بهار اندر بت
من بی من به بهار تو شمن
هوش مصنوعی: در غیبت تو، حال من همچون بهار است که بدون تو، زیبایی‌اش را از دست می‌دهد. من مثل بهاری هستم که به شوق تو می‌کوید.
توبهٔ سست بروتان شده‌است
شکن زلفک تو توبه شکن
هوش مصنوعی: توبه‌های ضعیف و ناپایدار تو به همین راحتی شکسته شده‌اند، مانند زلفی که در دستان تو به راحتی از هم می‌پاشد.
حسن اندر حسن اندر حسنم
تو حسن خلق و حسن بنده حسن
هوش مصنوعی: تو زیبایی را در زیبایی جای داده‌ای، زیبایی خلق تو و زیبایی بنده‌ات نیز زیباست.
بی سر و پای یکی چنبروار
خر ما جسته و بگسسته رسن
هوش مصنوعی: یک نفر که بی‌دقت و بی‌برنامه است، مثل یک خر به دور از نظم و ترتیب، به سمت ما می‌آید و به راحتی همه‌چیز را بهم می‌زند.
تو چو نرگس کله زر بر سر
من چو گل کرده قبا پیراهن
هوش مصنوعی: تو همچون نرگسی زیبا هستی و من، مانند گلی که بر تنم لباسی شیک و زیبا دارد، به خود می بالم.
پشت من پیش تو شاخ سمنی
پیش من روی تو صد دسته سمن
هوش مصنوعی: درباره‌ی مقایسه‌ای از زیبایی صحبت می‌شود. در اینجا، به شکلی شاعرانه اشاره شده که در حضور معشوق، زیبایی و صفای او بسیار بیشتر و درخشان‌تر از دیگر زیبایی‌هاست؛ به گونه‌ای که زیبایی معشوق به قدری غنی است که آن را نمی‌توان با چیز دیگری مقایسه کرد. این عشق و زیبایی به طرز شگفت‌انگیزی دل‌انگیز و دلنشین است.
شاخ چون روی تو پر لعل و درر
آب چون زلف تو پر پیچ و شکن
هوش مصنوعی: شاخه‌ها مانند چهره تو سرشار از سنگ‌های قیمتی هستند و آب هم مانند موهای تو پر از تاب و پیج است.
بر گریبان پر از ماه تو شاخ
انجم افشانان دامن دامن
هوش مصنوعی: بر روی پیراهن پر از زیبایی تو، شکوفه‌های ستاره‌وار افشانده شده‌اند.
شکفه پر زر و پر سیم گلو
یاسمین پر می و پر شیر دهن
هوش مصنوعی: پرنده‌ای با منقار زرد و نقره‌ای، در گلو و غنچه‌ی یاسمن، همراه با شراب و شیرینی عسل به سر می‌برد.
بسته بر ساعد گل عقد گهر
سوده در کام سمن مشک ختن
هوش مصنوعی: بر مچ دست گل، گردنبندی از جواهر زینت یافته است و در دهان گل سمن، عطر خوشی مانند مشک ختن وجود دارد.
سر به سر شاخ پر از عارض و زلف
لب به لب جوی پر از خط و ذقن
هوش مصنوعی: درختانی که پر از گل‌های زیبا هستند و موهایی مانند زلف دارند، کنار جویی پر از خطوط و نشانه‌هایی که به مانند ریش هستند، قرار گرفته‌اند.
زیر سرو چو الف با خوی و می
گشته یک تن الف دار دو تن
هوش مصنوعی: در سایه درخت سرو، شخصی با صفا و خوش‌خلق در حال نوشیدن شراب بود، و در کنار او دو نفر دیگر نیز حضور داشتند.
غنچه همچون دل من با لب تو
لاله همچون رخ تو در دل من
هوش مصنوعی: گل غنچه‌ای مانند دل من است که با لب‌های تو شکفته می‌شود، و لاله‌ای که صورت تو را تداعی می‌کند، در دل من جا دارد.
عندلیب آمده در مدحت شاه
رایگان همچو سنایی به سخن
هوش مصنوعی: بلبل به نزدیکی آمده تا در ستایش شاه آواز بخواند، همچون سنایی که به خوبی سخن می‌سراید.
شاه بهرامشه آن کو بدو زخم
جرم بهرام کند شش چو پرن
هوش مصنوعی: شاه بهرام، کسی است که اگر به او آسیبی برسد یا از او گناهی سر بزند، شش نفر را به دردسر می‌اندازد و به مثابه‌ی پرن، دچار عذاب و مشکل می‌کند.
آن شهی کز صفت گرز و سنانش
که شود آرد فلک پرویزن
هوش مصنوعی: آن پادشاهی که به خاطر نیروی سلاح و شمشیرش می‌تواند بر آسمان‌ها و سرنوشت‌ها تسلط یابد، همانند پرویز (پادشاه افسانه‌ای) خواهد شد.
پوستها بر تنشان گردد نیست
هر که اندر کنفش نیست کفن
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا به مادیات و نیرنگ‌ها وابسته باشد، در حقیقت بی‌معنا شده است و هیچ کس نمی‌تواند او را از این وضعیت نجات دهد.
او چه ماند به فلان و به همان
او و تایید و جهانی دشمن
هوش مصنوعی: این فرد چه چیزی به حال خود باقی گذاشته است که به دیگران و مشکلاتشان اهمیت بدهد؟ او با تایید دیگران و نیرنگ‌های دنیوی مواجه است.

حاشیه ها

1394/07/25 23:09
deargoli deargoli@gmail.com

ر دیوان سنایی ابیاتی به چشم می‌خورد که در آن سنایی خود را "حسن" خوانده است. در این بیت سنایی می‌گوید:
حسن اندر حسن اندر حسنم
تو حسن خلق و حسن بنده حسن
به‌خاطر این بیت بعضی از محققان می‌گویند که نام او در اصل حسن بوده و وی بعدها نام "مجدود" را برای خود انتخاب کرده است.
معنای این بیت خیلی واضح نیست