قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹
خیز تا از روی مستی بیخ هستی بر کنیم
نقش دانش را فرو شوییم و آتش در زنیم
همچو خد و خوی خوبان پردهها را بردریم
همچو زلف ماهرویان توبهها را بشکنیم
همچو عیاران همی ریزیم اندر جام جان
بهر جان چون آسیا تا چند گرد تن تنیم
گرد صحرای قدم پوییم چون تر دامنان
زین هوس خانهٔ هوا تا کی نه ما اهریمنیم
دیدهٔ جانهای ما هرگز نبیند مامنی
تا چو یک چشمان دلی پر دعوی ما و منیم
مجرم و محروممان دارند تا ما غمروار
بستهٔ این طارم پیروزهٔ بیروزنیم
گردنی بیرون کنیم از سر و گرنه تا ابد
بیشتر حمال سر خوانندمان گر گردنیم
آروزها را برون روبیم از دل کارزو
شیوهٔ آبستنانست و نه ما آبستنیم
رشته تابی هم نیابد ره به ما زیرا که ما
نه درین ره تنگ چشم و تنگ دل چو سوزنیم
عاقبت ما را گریبانگیر ناید زان که ما
نی چو مشتی خشک مغز بوالطمع تر دامنیم
برکنیم از بوستان نطق بیخ صوت و حرف
تا شویم آزاد و انگاریم شاخ سوسنیم
جام فرعونی به کف گیریم و پس موسی نهاد
هر چه فرعونیست در ما بیخش از بن برکنیم
از درون سالوسیان داریم به گر یکدمی
خرقهٔ سالوسیان را بخیه بر روی افگنیم
گرچه نااهلانمان چون سیم بد بپرا کنند
ما چو سیماب از طریق خاصیت بپراکنیم
در زنیم آتش سنایی وار در هر سوخته
کز در معنی نه ما کمتر ز سنگ و آهنیم
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸: پسرا تا به کف عشوهٔ عشق تو دریمقصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰: تا کی دم از علایق و طبع فلک زنیم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیز تا از روی مستی بیخ هستی بر کنیم
نقش دانش را فرو شوییم و آتش در زنیم
هوش مصنوعی: برخیز تا از سر نشئگی، اساس وجود را کنار بزنیم. دانش را به زوال بکشیم و مشعل آتش را روشن کنیم.
همچو خد و خوی خوبان پردهها را بردریم
همچو زلف ماهرویان توبهها را بشکنیم
هوش مصنوعی: ما مانند خوبان، موانع را از پیش رو برمیداریم و مانند زلفهای زیبای معشوقهها، پیمانها و سوگندها را نقض میکنیم.
همچو عیاران همی ریزیم اندر جام جان
بهر جان چون آسیا تا چند گرد تن تنیم
هوش مصنوعی: ما همچون عیاران، جان خود را در جام جان میریزیم. برای جان، مانند آسیا که دانهها را خرد میکند، تا چه مدت دور خود بچرخیم و به تن بیخبر باشیم؟
گرد صحرای قدم پوییم چون تر دامنان
زین هوس خانهٔ هوا تا کی نه ما اهریمنیم
هوش مصنوعی: ما همچون کسی که در بیابان قدم میزند، در پی خواستههای خود هستیم و به دنبال آرامش و سکون در خانهای هستیم که پر از آرزوهاست، اما این کار ما چه زمانی تمام میشود؟ آیا ما شیطان هستیم؟
دیدهٔ جانهای ما هرگز نبیند مامنی
تا چو یک چشمان دلی پر دعوی ما و منیم
هوش مصنوعی: چشمهای روح ما هیچگاه برای خود جایی امن پیدا نخواهند کرد، تا زمانی که مثل چشمان پرشور ما که همواره ادعای خود را دارند، وجود داشته باشند.
مجرم و محروممان دارند تا ما غمروار
بستهٔ این طارم پیروزهٔ بیروزنیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر گناههایمان در عذاب و محرومیت قرار داریم و این باعث میشود که مانند کسی که در غم و اندوه گرفتار است، از این خانهی خوشبختی که هیچ روزنی برای درخشش و امید ندارد، جدا و دور باشیم.
گردنی بیرون کنیم از سر و گرنه تا ابد
بیشتر حمال سر خوانندمان گر گردنیم
هوش مصنوعی: اگر بتوانیم خود را از زیر بار مشکلات آزاد کنیم، از این وضعیت رهایی خواهیم یافت؛ در غیر این صورت، همیشه باید بار سنگین مسئولیتها را به دوش بکشیم.
آروزها را برون روبیم از دل کارزو
شیوهٔ آبستنانست و نه ما آبستنیم
هوش مصنوعی: آروزها را از دل بیرون کنیم، چون کار بزرگ و سختی است؛ مانند بارداری که نیاز به زمان و صبر دارد و ما خود باردار این آرزوها نیستیم.
رشته تابی هم نیابد ره به ما زیرا که ما
نه درین ره تنگ چشم و تنگ دل چو سوزنیم
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به ما نزدیک شود، زیرا ما در این مسیر تنگ، نه تنها از نظر چشم، بلکه از نظر دل نیز محدود و کوچک هستیم، مانند سوزنی که در فضای باریک جا نمیشود.
عاقبت ما را گریبانگیر ناید زان که ما
نی چو مشتی خشک مغز بوالطمع تر دامنیم
هوش مصنوعی: در نهایت، به مشکلات و دشواریها مبتلا نخواهیم شد، زیرا ما مانند افرادی نیستیم که فقط به جمعآوری مال و دنیا فکر کنند و طمعورزی کنند؛ بلکه برعکس، ما ویژگیها و ارزشهای بیشتری داریم.
برکنیم از بوستان نطق بیخ صوت و حرف
تا شویم آزاد و انگاریم شاخ سوسنیم
هوش مصنوعی: بیایید از دنیای پرحرف و گفتگو فاصله بگیریم و آزاد شویم؛ مانند گل سوسن احساس شادابی و زیبایی کنیم.
جام فرعونی به کف گیریم و پس موسی نهاد
هر چه فرعونیست در ما بیخش از بن برکنیم
هوش مصنوعی: ما جامی به دست میگیریم که نماد فرعونیان است و پس از آن هر چیزی که به فرعونها مربوط میشود را از ریشه دور میکنیم.
از درون سالوسیان داریم به گر یکدمی
خرقهٔ سالوسیان را بخیه بر روی افگنیم
هوش مصنوعی: ما از درون افرادی که به دو رویی مشغولند داریم، اگر به مدت یک لحظه لباس ریا و تظاهر را از تن آنها بیرون کنیم.
گرچه نااهلانمان چون سیم بد بپرا کنند
ما چو سیماب از طریق خاصیت بپراکنیم
هوش مصنوعی: هرچند افرادی ناآگاه و نادرست مثل نقره در اطراف ما پخش میشوند، ما مانند جیوه به خاطر خصوصیات خودمان، در مسیر درست جاری خواهیم شد.
در زنیم آتش سنایی وار در هر سوخته
کز در معنی نه ما کمتر ز سنگ و آهنیم
هوش مصنوعی: ما مانند سنایی در هر سو آتش روشن میکنیم و در این دلهای سوخته، نشان میدهیم که از سنگ و آهن هم کمتر نیستیم.

سنایی