شمارهٔ ۷۲
مردم از تیر بلایت امتحانم میکنی
هر زمان بر ناوک جوری نشانم میکنی
من که هرگز مرغ امیدم نزد بال و پری
با چه تقصیری برون از آشیانم میکنی
چون مرا بر درگه لطف نمودی آشنا
پس چرا بر این در و آن در روانم میکنی
با همه بخشایش و احسان خود جانا چرا
زیر بار منت خلق جهانم میکنی
از تجلیهای نور طور دورم ساخته
همنشین با شعله برق یمانم میکنی
گاه گویا گاه (صامت) گاه شیدا گاه رند
گه گهی گریان و گاهی شادمانم میکنی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مردم از تیر بلایت امتحانم میکنی
هر زمان بر ناوک جوری نشانم میکنی
هوش مصنوعی: مردم، هر بار که من را با تیر محبتت آزمایش میکنی، نشان میدهی که چقدر بر دل من تأثیر گذاشتهای.
من که هرگز مرغ امیدم نزد بال و پری
با چه تقصیری برون از آشیانم میکنی
هوش مصنوعی: من که هیچ وقت امیدم را از دست ندادهام و همیشه در آرزوی موفقیت و پرواز بودهام، نمیدانم با چه دلیلی مرا از جایی که متعلق به من است، میکنی و از آشیانم بیرون میکنی.
چون مرا بر درگه لطف نمودی آشنا
پس چرا بر این در و آن در روانم میکنی
هوش مصنوعی: وقتی که با لطف و محبت خود به من نزدیک شدی و مرا در آغوش خود گرفتی، پس چرا هنوز مرا به این سو و آن سو میفرستی و آواره میکنی؟
با همه بخشایش و احسان خود جانا چرا
زیر بار منت خلق جهانم میکنی
هوش مصنوعی: عزیزم، با تمام محبت و لطفی که داری، چرا من را تحت فشار و بار مشکلات زندگی دیگران قرار میدهی؟
از تجلیهای نور طور دورم ساخته
همنشین با شعله برق یمانم میکنی
هوش مصنوعی: من از جلوههای نورانی دور هستم و در کنار شعله و برق تو قرار گرفتهام.
گاه گویا گاه (صامت) گاه شیدا گاه رند
گه گهی گریان و گاهی شادمانم میکنی
هوش مصنوعی: گاهی با کلامت حرف میزنی، گاهی سکوت میکنی، گاهی دیوانهام میکنی، گاهی هم آزاد و دلشاد میسازیم. گاهی مرا به گریه میاندازی و گاهی خوشحال میکنی.
حاشیه ها
1398/08/31 21:10
مردم از تیر بلایت .....درست است